مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن دوره زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن دوره زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن آموزش زبان بدن

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس زبان بدن استاد زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس بازرایابی

استاد زبان بدن مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس زبان بدن
مدرس فروش استاد فروش

مدرس زبان بدن استاد زبان بدن آموزش بازاریابی

آموزش زبان بدن

آموزش زبان بدن آموزش بازاریابی

آموزش زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس زبان بدن

آموزش زبان بدن آموزش زبان بدن

مدرس رفتار سازمانی صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ ق.ظ

سرفصل های درس مدیریت رفتار سازمانی

مدرس رفتار سازمانی

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

فصل اول:  مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


فصل دوم:مبانی رفتار فردی


فصل سوم:  نگرش ها جهت گیری ها و رضایت شغلی


فصل چهارم: شخصیت و ارزش ها


فصل پنجم: ادراک و تصمیم گیری فردی


فصل ششم:  مفاهیم انگیزش


فصل هفتم:  انگیزش از مفاهیم تا کاربردها


فصل هشتم:  احساس و عواطف


فصل نهم:  مبانی رفتار گروهی


فصل دهم: بحث در مورد تیم های کاری


فصل یازدهمارتباطات


فصل دوازدهم: رهبری


فصل سیزدهم: رهبری های معاصر


فصل چهاردهم:قدرت و سیاست


فصل پانزدهم:تضاد در مذاکره


فصل شانزدهم: مبانی ساختار سازمانی


فصل هفدهم:          فرهنگ سازمانی


فصل هجدهم:       منابع انسانی


فصل نوزدهم:       تغیر و تحول سازمان و مدیریت استرس


فصل اول:مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  رفتار در سه سطح فردی گروهی و سازمانی است و هدف مطالعه رفتار افراد در سازمان است.علت رفتارشان را بررسی می کنیم و هدف اینست که بتوان رفتار افراد را در سطح سازمان مدیریت کنیم .


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  چرا در سه سطح رفتار افراد را مطالعه می کنیم؟ زیرا افراد شخصیت ویژگی ها ادراک حالات و احساساتشان در زمانی که تنها هستند و در زمانی که در یک گروه قرار دارند و در زمانی که در یک سازمان هستند می تواند متفاوت و متغیر باشد و چون هدف ما مطالعه رفتار سازمانی است رفتار افراد را در خارج از سازمان بررسی کرده و در سازمان پیش بینی می کنیم. مبنای رفتار افراد درکشان است و بر مبنای واقعیت ها عمل نمی کنند بلکه بر مبنای ادراکشان از واقعیت ها عمل می کنند. 


وظایف مدیریت:


در تعداد وظابف مدیریت اختلاف نظر است. وظایف مدیر از دیدگاه رابینز: 1.برنامه ریزی     2.سازماندهی 3.هدایت یا رهبری 4.کنترل 5.تصمیم گیری که در مرکز همه اینها تصمیم گیری قرار دارد 


وظایف مدیر از دیدگاه مینتزبرگ:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  وی سه نقش اصلی برای مدیر تعریف میکند: 1.نقش های اطلاعاتی(که شامل سه بخش میباشد) 2.نقش های تصمیم گیری(شامل چهار بخش) 3.نقش های بین شخصی و بین فردی(شامل سه بخش)   که یکی از مباحثی که در این فصل مطرح می شود نقش هایی است که مینتز برگ تعریف کرده است. 


سطوح مدیریت سه سطح مدیریت وجود دارد:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  1.عالی(ارشد) 2.میانی(واسطه) 3.عملیاتی(پایه) که اولین سطح مدیریت است.   کار مدیران ارشد انطباق مسائل با تغییرات محیطی است.وی کسی است که وضعیت گذشته،حال و آینده(آنچه در پیش است) را می بیند و بدان توجه دارد ولی مدیران عملیاتی(پایه) فقط وضعیت حال را می بینند.یکی از مشکلات مدیران ما اینست که فقط جلوی پای خود را می بینند و به آینده توجهی ندارند. 


مهارت های مورد نیاز هریک از سطوح مدیریت چیست؟


مهارت های مدیران سه تا است که توسط رابرت کیتز مطرح می شود: 1.فنی. 2.انسانی. 3. ادراکی 


میزان مهارت در سطح عالی و میانی و عملیاتی یکسان نیست معمولا مدیران عملیاتی نیاز بیشتری به مهارت های فنی دارند(مهارت کار کردن با دستگاهها)و مدیران ارشد نیاز به مهارت های ادراکی دارند و هر سه سطح مدیریت نیاز به مهارت های انسانی(ایجاد رابطه متقابل با افراد) دارند.  


مهارت های ادراکی:


آن نوع توانایی ذهنی است که بتواند مسائل را با هم ببیند.آن نوع توانایی روحی است که بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند و به شناخت وضعیت های پیچیده بپردازدو این باعث میشود تا بتواند سازمان را با محیطش تطبیق دهد. 


مهارت های انسانی:


مهارت کار کردن با دیگران و ایجاد رابطه متقابل با افراد و مدیران هر سه سطح به این مهارت نیاز دارند زیرا در هر سه سطح با افراد سروکار داریم،فهمیدن دیگران(فهمیدن کارمندان)و ایجاد انگیزه برای افراد و کارمندان چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی. 


مهارت های فنی:


مهارت های تخصصی که از طریق دانش و تجربه حاصل می شود مهارت کار کردن با ماشین آلات،دستگاهها و تجهیزات.  


نکته:


این سه مهارت را اصطلاحا مهارت های کلاسیک می گویند. کارایی واثربخشی و بهره وری اگر بتوانیم با حداقل امکانات بیشترین اثربخشی و نتیجه را داشته باشیم میگوییم کارایی داشته ایم اثربخشی زمانی است که بتواند یک سازمان به اهداف خود دست یابد.


هرجا که بحث هدف و دستیابی به هدف مطرح است با بحث اثربخشی سروکار داریم مدیری اثربخش است که بتواند هدف سازمان را تامین کند اما بحث کارایی بحث چگونگی رسیدن به هدف است نحوه انجام کار و کیفیت مطرح است. انجام کارهای درست =اثربخشی درست انجام دادن کار=کارایی اگر هر دو با هم باشند یعنی درست انجام دادن کارهای درست یا جمع کارایی و اثربخشی که در این حالت بهره وری داریم.


ما گاهی به هدف میرسیم مثلا فارق التحصیل می شویم (اثربخشی)ولی با چه معدلی؟(کارایی)اگر هر دو با هم باشند می شود بهره وری،پس در اثربخشی با انتخاب اهداف درست و در کارایی با چگونگی رسیدن به نتایج سروکار داریم و در بهره وری با هر دو.   تفاوت دو واژه manager وadministrator چیست؟ ترجمه هر دو واژه کلمه مدیر است.کلمه administrator بیشتر برای مدیرانی که در بخش دولتی فعالیت دارند به کار میرود اما واژه manager یک واژه عام برای کل مدیران است. 


مدیر کیست؟


مدیر کسی است که اهداف سازمان را از طریق افراد و دیگران به دست می آورد. یکی از تعاریف در باره مدیران:کسی که به وسیله دیگران و از طریق دیگران کارهایش را انجام میدهد و الزاما خود همه کارها را انجام نمی دهد، و از طریق دیگران هدفهای سازمانی را تحقق می بخشد. مدیران ترتیبی می دهند تا کارها به وسیله دیگران انجام شود،تصمیم می گیرند،منابع را تخصیص می دهند و کارهای دیگران را رهبری می کنند تا هدفهای سازمان تامین گردد.  


فعالیت هایی که یک مدیر انجام می دهد چیست؟


1.اخذ تصمیم :سایمون اعتقاد دارد مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست یکی از فعالیتهای عمده مدیر تصمیم گیری است مدیر کارش تصمیم گیری و حل مساله است.


2.استفاده صحیح و شایسته از منابع:منظور از منابع،منابع انسانی،مالی (مادی)و تکنولوژی است.تخصیص منابع به عهده مدیر است.


3.هدایت کار و فعالیت دیگران:یکی از فعالیت های عمده مدیران اینست که کار و فعالیت دیگران را هدایت کند.   تفاوت میان مدیریت و رهبری چیست؟ دو تفاوت میان مدیریت و رهبری وجود دارد یکی بحث نفوذ است و دیگر اینکه مدیر و مدیریت در سازمان معنا پیدا میکند اما رهبری الزاما در سازمان نیست بلکه می تواند در گروه نیز باشد.  


سازمان


تعریف سازمان:یک مجموعه هماهنگ یا یک واحد اجتماعی هماهنگ است که حداقل از دو نفر تشکیل شده است پس سازمان انفرادی معنا ندارد بلکه حداقل باید از دو نفر تشکیل شده باشد،تا برای تامین یک یا مجموعه ای از هدفها به گونه ای مستمر یا مداوم کار کند. 


ویژگی های سازمان:


وظایفش مستمر است و یک گردهمایی آگاهانه است و به دنبال وظایف مشترکی هستند. 


وظایف مدیر


  در هفت(7)وظیفه تعریف می کند وظایف مدیر را که عبارتند از: 1.برنامه ریزی 2.سازماندهی 3.کارمندیابی 4.هدایت 5.هماهنگی 6.گزارشگری 7.بودجه بندی   بعضی وظایف مدیر را ریزتر میگویند و بعضی به صورت کلی تر


مثال:در بخش هدایت رابینز می گوید اول شناخت نیازها سپس ایجاد انگیزه بعد از آن رهبری و نهابتا برقراری ارتباطات.   نکته:تمام وظایف مدیریت فرآیند است توالی و ترتیب دارد و این ترتیب اهمیت دارد.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  1.برنامه ریزی:شامل تعیین هدف،ایجاد یا وضع استراتژی کلی برای رسیدن به این هدفها،بسط و توسعه طرحها برای هماهنگ کردن فعالیت ها است.برنامه ریزی تعین هدف و راههای رسیدن به هدف است.


  2.سازماندهی:به معنی تعین وظایفی است که باید انجام شود.وقتی وظایف مشخص شد این سوال مطرح است که چه کسی باید این وظایف را انجام دهد؟ سوال دیگری که مطرح میشود این است که در سازمان با کار جمعی و تشکیلات روبرو هستیم چگونه این وظایف باید طبقه بندی شود؟از کنار هم قرار دادن وظایف مشابه تشکیل پست داده و پست های مشابه را کنار هم قرار می دهیم و سازمان و تشکیلات سازمانی به وجود می آید.تصمیمات توسط چه کسانی و چگونه اتخاذ شود؟اینجا مشخص میشود از طریق سازماندهی.  


3.رهبری:رهبری چیست؟هدایت کارکنان چگونه انجام می شود؟رهبری یک وظیفه ای است که: 1. شامل برانگیختن کارکنان می شود و برای آنها ایجاد انگیزه می کند. 2.هدایت افراد است. 3.شناسایی یا ایجاد کانالهای ارتباطی اثربخش است. 


یک مدل ساده ارتباطی شامل سه بخش است: 1.فرستنده 2.پیام 3.گیرنده   کانال ارتباطی چیست؟راهها و مسیرهایی که اطلاعات به وسیله آنها انتقال می یابد.پیام آنها مقصود و منظوری است که می خواهد منتقل شود.   بازخور:یک نوع کنترل گذشته نگر است.  


ارتباط یکطرفه و دوطرفه چه فرقی دارد؟ یک واژه داریم به نام بازخور و اگر ارتباط شامل بازخور شد ارتباط دوطرفه است اصطلاحا تبدیل معنا به علائم را کد گذاری گویند و به وسیله کانالهای ارتباطی منتقل می شود.       


  وقتی مدیر در یک سازمان کار می کند افراد با دیدگاهها و نظرات مختلف کنار هم جمع می شوند و گاهی با تضاد روبرو می شویم و کار مدیرحل تضاد است. 


4.کنترل:یک عمل مقایسه است.برای اینکه مقایسه کنیم باید توجه و تمرکز داشته باشیم پس توجه به فعالیتها یا نشان دادن فعالیتها با هدف اینکه مطمئن شویم وظایفی که داشتیم با برنامه انجام  شود مقایسه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود است.برای اینکه مطمئن شویم برنامه ها طبق نظر و خواست ما پیش می رود تا اگر اشتباهی به وجود آمد اصلاح شود.


مقایسه وضعیت مطلوب و موجود به منظور کشف انحرافات احتمال و انجام اقدامات اصلاحی است.هدف شناسایی انحرافات است.مدیر وقت ندارد به همه امور رسیدگی کند وقتی نمونه برداری می کنیم تا مقداری انحرافات قابل اغماض است اما انحرافات عمده که باعث شکاف زیادی می شود حتما باید اصلاح شودو اقدام اصلاحی می تواند در هر یک از مراحل باشد.


نقش های مدیریت:


مینتزبرگ معتقد است مدیرغیر از فعالیت ها و وظایفی که انجام می دهد سه نقش عمده را در سازمان بازی می کند: 1.نقش های متقابل شخصی(بین فردی و بین شخصی) 2.نقش های اطلاعاتی.3 .نقش های تصمیم گیری. که هر یک از اینها به زیرمجموعه ای تقسیم میشود.  


1.نقش های متقابل شخصی: شامل نقش رئیس تشریفات رهبری و ارتباط است. 


نقش:انتظارات ناشی از یک پست را گویند.مثلا ما به عنوان یک دانشجو هستیم و از ما انتظاراتی دارند و آن درس خواندن است.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  رئیس تشریفات:به انجام وظایف تشریفاتی می پردازد مانند سخنرانی،مانند سخنرانی ،اعطای امتیازو خدمات رسانی به جامعه می پردازد.پس نباید گله زد چرا کلنگ می زند،قیچی می کند،پرده را می کشد بلکه اینها وظایفی است که باید انجام دهد. 


رهبر:باید ایجاد انگیزه کند،باید الگو باشد،بعضی ها الگوی خوبی هستند و همه نگاهشان به مدیر است در مورد الگوبرداری. رابط:مدیران موفق با مدیران سایر سازمانها در ارتباط هستند.مدیر یک سازمان چگونه با سایر سازمانه ارتباط بر قرار می کند؟از طریق ارتباط با مدیر سازمان.


نقش های اطلاعاتی:شامل نشان دهنده،نشردهندگی و سخنگویی می شود. نشان دهندگی:سعی می کند وضعیت سازمان را نشان دهد یعنی دیگر افراد با دیدن مدیر سازمان پی به وضعیت سازمان می برند،توجه و تمرکزش روی عملیات سازمان است. نشردهنده:اطلاعات لازم را به کارکنان می دهد.


سخنگویی:یکی از حقوقی که برای مدیران سازمان قائلند نقش سختگویی است به نمایندگی از طرف کل سازمان. نقش های تصمیم گیری:شامل چهار نقش میشود که عبارتند از:


1.کارآفرینی. 2.آشوب زدایی. 3.تخصیص منابع. 4.مذاکره کننده .


کارآفرینی:شامل انجام تغییرات اولیه،هدف گذاری،فرموله کردن طرح ها،بکارگیری قدرت و اختیار می شود. آشوب زدایی:به حل مسائل پیچیده و تضادها پرداخته،اقدامات رقبا را پاسخ گفته و خنثی می کند. تخصیص منابع:اولویت ها و مزایا را مدیر تعیین میکند و از روش های بودجه ریزی استفاده می کند و همچنین جدول پیشرفت کار را به کار می گیرد.


مذاکره کننده:مدیر با مشتریان،عرضه کنندگان و سایر نمایندگی های خارج از سازمان تا حصول توافق مذاکره می کند.  


فعالیت های مدیریتی موفق در مقایسه با اثربخش 4 فعالیت وجود دارد: 1.فعالیت مدیریت سنتی. 2.ارتباطات. 3.مدیریت منابع انسانی. 4.ارتباط شبکه ای. 


1.فعالیت مدیریت سنتی:شامل تصمیم گیری،برنامه ریزی  و کنترل است.   2.ارتباطات:شامل مبادله اطلاعات چه به وصرت جاری که می تواند شفاهی باشد و چه به صورت نوشتاری است.   3.مدیریت منابع انسانی:شامل کار با افراد،ایجاد انگیزه،مدیریت تضاد،کارمندیابی،آموزش،انضباط میشود.   4. ارتباط شبکه ای: اجتماع سازی، سیاست و تعامل بادیگران مربوط میشود به ارتباط شبکه ای. 


اصطلاحی داریم تحت عنوان جامعه سازی یا جامعه پذیری،وقتی افراد از خارج یک سازمان جذب یک سازمان می شوند یا از یک سازمان دیگر وارد یک سازمان می شوند،هنوز هوای سازمان جدید برایشان تازگی دارد و درک نمی کنند.در مورد سیاست،مدیربسیاری از تصمیماتش تحت تاثیر سیاست هاست و تحت تاثیر تصمیمات عقلایی و منطقی نیست.


  مقایسه فعالیت مدیریتی موفق با اثربخش:


در تخصیص وقت برای هر یک از فعالیت هایشان است. مدیران موفق بیشتر تمرکزشان روی بحث اجتماعی سیاسی،جامعه پذیری است ولی مدیران اثربخش بحث برقراری ارتباطات مورد نظرشان است و مدیریت منابع انسانی و سنتی تقریبا برابر است.در بحث ارتباطات تفاوت دارند.   رفتار سازمانی رفتار سازمانی مطالعه رفتار افراد در سازمان است اما باید توجه داشت رشته رفتار سازمانی رشته ای است مرکب از رشته های مختلف علمی که وجود دارد.در حقیقت یک رشته علمی خاص نیست و در رشته مدیریت صرفا مباحثی که خاص این رشته باشد را نمی خوانیم.جامعه شناسی،آمار،ریاضی،روانشناسی و... را می خوانیم. 


انواع تصمیم گیری


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  عقلایی،عقلایی محض،عقلایی نسبیو تصمیم گیری شهودی.   تکمیل کردن درک شهودی با تحقیق سیستماتیک تصمیم گیری شهودی:افراد بر مبنای یک حس درونی تصمیم گیری می کنند نه اینکه هرچه دلشان بخواهد،گاهی به دل انسان چیزی می افتد که این کار درست است،که الهامی یا شهودی است.پس تصمیم گیری بر مبنای این حس درونی تصمیم گیری شهودی است.


آن احساسی که انسان کاری را چگونه انجام دهد.منظور احساسات نیست مثلا عصبانیت یا خوشحالی نیست.افرادی ممکن است یک سری تجربیات داشته باشند که بر اساس احساس درونی خود تصمیم گیری می کنند.مثلا:ستاره فلانی مرا گرفته یا نگرفته درک شهودی است.پدیده های متفاوتی در اطراف ما است یکی از راههای شناخت اطراف درک آن پدیده و عوامل است نوع درک کردن اهمیت دارد.درک تنها آنهم از طریق شهودی فقط می تواند اشتباه و گمراه کننده باشد. 


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  انسان برای اینکه پدیده ها را مطالعه کند و شناخت پیدا کند درک شهودی یک ابزار است در اینجا پیشنهاد میشود که از مطالعات سیستماتیک استفاده کنیم.   مطالعه سیستماتیک:در این مطالعه در جستجوی شناخت روابط هستیم اما بر پایه علت و معلولها و مستندات علمی است.از طریق رابطه بین علت و معلول می خواهیم مسائل را مورد سناسایی قرار دهیم.لازم است که انسان مسائل را تکامل بخشد.از درک منظم بر پایه علمی هم استفاده کند.به هر صورت درک شهودی و مطالعات سیستماتیک ابزاری است برای پیش بینی رفتار در سازمان ها در خانواده،در جامعه افرادی موفق هستند که قادر به پیش بینی باشند،یک شیوه کنترل"کنترل آینده نگر"است که بر پایه پیش بینی است ما باید ابزار پیش بینی را برای خود فراهم کنیم.الهام ابزاری است برای ما که بتوانیم رفتار افراد را پیش بینی کنیم.رفتار دیگران (خواهر،برادر و....)را پیش بینی کنیم مثلا میخواهیم هدیه بخریم،چه چیزی بخریم که بیشترین رضایت خاطر را فراهم کند.  


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  در رفتار سازمانی از چه علومی استفاده کرده ایم؟ علوم رفتاری که مورد استفاده است در رفتار سازمانی شامل: 1.روانشناسی. 2.روانشناسی اجتماعی. 3.جامعه شناسی.  4.مردم شناسی. 5.جمعیت شناسی.   تاثیر علوم رفتاری در کجاست؟تاثیر این علوم بر واحدهای اجتماعی چیست؟ ما سه سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   روانشناسی:چه استفاده هایی می کنیم؟در جستجوی سنجش رفتار،توضیح رفتار و گاهی به دنبال تغییر رفتار است گاهی می توانیم رفتار افراد در سازمان را به وسیله روانشناسی تغییر دهیم و هم در مورد انسانها و هم در مورد حیوانها استفاده می شود.   از روانشناسی در مباحث زیراستفاده می شود:. 1.یادگیری. یکی از بحث های یادگیری یادگیری اجتماعی است. نکته:تمرکز یادگیری اجتماعی روی الگوها است.افراد از مشاهده رفتار الگوها یاد می گیرند. 2.انگیزش در سطح فردی. 3.شخصیت. 4.احساسات. 5.ادراک. 6.آموزش. 7.اثربخشی رهبری. 8.رضایت شغلی. 9.تصمیم گیری فردی. 10.اندازه گیری عملکرد. 11.ارزیابی نگرش. 12.انتخاب کارکنان. 13.طراحی شغل. 14.استرس شغلی.   مباحث زیادی مورد استفاده است،روانشناسی دز سطح فردی مورد استفاده قرار می گیرد.   روانشناسی اجتماعی:روانشناسی اجتماعی چیست؟در روانشناسی اجتماعی تمرکز روی تاثیر افراد بر یکدیگر است و تاثیر فرد بر فرد مورد مطالعه قرار نمی گیرد.موضوعی که مطرح می شود اینست که گروهها چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند؟سازمانها چگونه بر روی یکدیگر تاثیر دارند؟   از روانشناسی اجتماعی در چه مسائلی استفاده می شود؟ 1.تغییر رفتار. 2.تغییر نگرش. 3.ارتباطات. 4.فرآیند گروهی. 5.تصمیم گیری های گروهی.   سطح تجزیه و تحلیل در روانشناسی اجتماعی گروه است.   جامعه شناسی:به دنبال مطالعه رفتار افراد با یکدیگر هستیم اما به صورت جمع،رفتار فردی مورد نظر نیست و در ارتباط با دیگر انسانهاست.می خواهیم ببینیم انسان ها چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟   در جامعه شناسی چه مباحثی مورد بررسی قرار می گیرد؟ دو سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.پویایی گروه. 2.تیم های کاری. 3.ارتباطات. 4.قدرت. 5.تضاد. 6.رفتارهای بین گروهی.   در سطح سازمان چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.تئوری رسمی سازمان یا سازمان رسمی. 2.تکنولوژی سازمان. 3.تغییر سازمان. 4.فرهنگ سازمانی.   از مفاهیم روانشناسی و جامعه شناسی برای شناخت تاثیر افراد بر یکدیگر استفاده می شود.   مردم شناسی:در مردم شناسی جوامع مورد مطالعه قرار می گیرند و مردم در قالب جوامع مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.     فرق مردم شناسی و جامعه شناسی چیست؟ در جامعه شناسی ما گروه و سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم و همانطور که قبلا گفته شد در مردم شناسی ما جوامع را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.جامعه زیر مجموعه جوامع است وقتی ما در جامعه شناسی می گوییم تجزیه وتحلیل گروه ما یک گروه را مورد بررسی قرار     می دهیم اما در مردم شناسی ما جوامع را که زیر مجموعه اش گروه و جامعه است را مورد بررسی قرار می دهیم.   در مردم شناسی چه مباحثی است؟ در مردم شناسی ما دو سطح داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.ارزشهای قابل مقایسه. 2.نگرش های قابل مقایسه. 3.تجزیه و تحلیل میان فرهنگی یا بین فرهنگی.   در سطح سازمان چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.فرهنگ سازمان. 2.محیط سازمان.   اصول اصل به معنی ثابت، پایدار و تغییر ناپذیر است.به معنی بن،ریشه و اساس است.   تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی در چیست؟ علوم تجربی تکرار پذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرارند.علوم انسانی تکرار ناپذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرار نمی باشند.در علوم انسانی تعداداستثناء ها گاهی زیاد است اما در علوم تجربی استثناءها کم است. ما در علوم انسانی با موجوداتی سروکار داریم که چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی قابل تکرار نیستند،هروقت محیطی فراهم شود شبیه محیط آزمایشگاه نتایج آن فابل تعمیم است.       نظریات اقتضایی این نظریات می گوید بستگی دارد،در شرایط مختلف می تواند دستوری بهترین وضع باشد عامل های اقتضایی موقعیت هستند که باعث ایجاد ساخت یا تشکیل روابط اصلی می شوند،این متغیرها را اصطلاحا متغیرهای اقتضایی گویند. متغیرهایی هستند که ممکن است یک رابطه را بین دو پدیده ایجاد کنند یا نکنند: A منجر میشود به B A تحت شرایطی منجر میشود به B تیلور میگوید:پاداش بدهیم عملکرد افزایش می یابد                                                                                                      مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی    دیدگاه اقتضایی به این صورت است که می گوید A تحت شرایطی منجر به B می شود که آن شرایط متغیر ها است(پاداش بده اگر افراد نیاز مالی داشته باشند حرکت می کنند). اشاره می کرد روش دستوری مناسب است زمانی که شرایط کاملا نامناسب باشد،نظریه اقتضایی می گوید بستگی دارد.   چالش ها و فرصت ها برای رفتار سازمانی چیست؟ چالش حالتی است که می تواند هم تهدید باشد هم فرصت،تهدید هایی که بالقوه وجود دارد. چالش 1:ما در دنیایی زندگی می کنیم که به سمت جهانی سازس در حرکت است.که تغییراتی را در پی دارد.   فرصتهای موجود چیست؟ 1.ماموریت های خارجی کارکنان افزایش می یابد. 2.مدیران مجبورند با افرادی کار کنند که از فرهنگ های مختلف هستند.سازمان ها باید آمادگی واکنش در مقابل این ها را داشته باشند. 3.مقابله با واکنش های ضد سرمایه داری. 4.سرپرستی جمعی از مشاغل با نیروی کار ارزان. 5.مدیریت افراد در زمان جنگ و خشونت،باید در زمان ترور و خشونت بتوان کاذ افراد را مدیریت و سرپرستی کرد.   چالش2: نیروی کار ناهمگون است.   فرصت های موجود: 1.پذیرش تنوع. 2.تغییر ساختار جمعی. 3.اشاراتی برای مدیران.   عوامل اصلی تنوع چیست؟ وقتی می گوییم با نیروی کار ناهمگون سروکار داریم می خواهیم ببینیم نیروی کار ناهمگون چیست؟ هر 5 ساله دانش بشری 2 برابر می شود.بچه هایی که کوچکتر از ما هستند معلوماتشان نسبت به زمان ما قابل قیاس نیست.به خاطر تغییری که در ماهیت و میزان دانش افراد در دنیا اتفاق می افتد.شاید تصورش سخت باشد اما واقعیت امر اینست،در کشورها کمپانی های چند ملیتی آن طور که باید پیشرفت نکرده اند،بخش هایی هستند که نیروی کار داخلی و خارجی با هم کار می کنند ولی در خارج از ایران این موضوع بسیار رایج و عادی است حال آنکه در ایران هنوز این امر رایج و عادی نشده است. مثلا کارخانه دوو که مال آمریکایی ها است ولی در کره تولید می شود. مثالی دیگر اینکه ما در کلاسی هستیم که تقریبا همه همگون هستند اما درسی در این دانشگاه تدریس می شود مثل مبانی سازمان و مدیریت که دانشجویان مختلف از رشته های مختلف آن را می خوانند و ممکن است با هم در یک کلاس باشند در حالی که سنخیت کمتری با هم دارند.   عواملی که باعث تفاوت می شوند چیست؟ 1.مذهب. 2.یکسان نبودن میزان توانایی افراد. 3.ملیت. 4.مشارکت قرابت های فامیلی. 5.سن. 6. نژاد. 7.جنسیت.   مذهب:یکی از مشکلاتی که در حاشیه مرزهای ما وجود دارد و در قسمت های مرکزی نیست مذهب است.   یکسان نبودن میزان توانایی افراد:بعضی افراد توانمندند و بعضی افراد خیر،نحوه کار کردن با اینها یکسان نیست.   ملیت:شهری در آمریکا است به نام لوس آنجلس که شهر ایرانی هاست،ایرانی هایی که در این شهر زندگی می کنند حتی اگر تابعیت آمریکایی را پذیرفته باشند بازهم ایرانی هستند و یک سری مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  خصوصیاتی را دارند که مخصوص ایرانی هاست.   سن:کارکنان با سابقه و کارکنان بی سابقه نحوه عملکردشان یکسان نیست.   نژاد:در آلمان و آمریکا بحث نژاد برایشان اهمیت زیاد دارد و در ایران این موضوع زیاد اهمیتی ندارد.   جنسیت:فکر می کنیم که در ایران تفاوت بین زن و مرد وجود دارد و در آمریکا دموکراسی کامل است،در حالیکه اینطور نیست،از روی ریشه لغات می توان این را فهمید مثل:manpower(نیروی انسانی)   بهبود کیفیت و بهره وری ما با دو عامل سروکار داریم: 1.بحث مدیریت کیفیت. 2.فرآیند مهنذسی مجدد.   مدیریت کیفیت:منظور از مدیریت کیفیت چیست؟وقتی می گوییم مدیریت کیفیت که یک اصطلاح رایج است چه چیزهایی مدنظر است؟ 4 مورد را مد نظر قرار می دهیم که عبارتند از: 1.مشتری مداری. 2.علاقه به بهبود مستمر. 3.ارزیابی دقیق. 4.توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان. مشتری مداری:در مشتری مداری تاکید و تمرکز روی مشتری است. علاقه به بهبود مستمر:توجهشان روی بهبود مستمر است،اصولا در فرهنگ ما این موضوع حائز اهمیت است که امروزمان بهتر از دیروز باشد،انسانی موفق است که هر روزش از روز پیشش بهتر باشد.وقتی صحبت از افزایش کیفیت است،وقتی که فردی دانشجو می شود فقط با هدف یادگیری علمی وارد دانشگاه نمی شود،بلکه بسیاری از مسائل دیگر از قبیل اخلاق،پژوهش و... مطرح است.   ارزیابی دقیق:با یک امتحان وضعیت دانشجو مشخص نمی شود،کار کلاسی،کوئیز و... باعث ارزیابی وضعیت دانشجو می شود.شرایطی دارد باید اعتبار و روایی داشته باشد.   توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان:از طریق افزایش اختیار به کارکنان این موضوع تحقق پیدا می کند،یعنی میزان تفویض اختیار به کارکنان باید بیشتر باشد.   مدل رفتار سازمانی همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم رفتار سازمانی در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   در رفتار سازمانی می خواهیم روابط و رفتار افراد را شناسایی کنیم.   مدل چیست؟ نشان دهنده واقعیت نیست،بلکه شکل ساده شده واقعیت است و هدف اینست که ارتباط میان پدیده های مختلف را به شکل ساده نشان دهیم،نمایی از واقعیت است.ما در رفتار سازمانی از یک مدل استفاده می کنیم.   نکته:ما دو گونه متغیر داریم،دو شیوه شناخت داریم: 1.درک شهودی. 2.مطالعه سیستماتیک. مطالعه سیستماتیک:در مطالعه سیستماتیک ارتباط علت و معلول ها را پیدا می کنیم و به دنبال درک و شناخت پدیده ها هستیم،می خواهیم بدانیم چه پدیده هایی علت(مستقل)و چه پدیده هایی معلول(وابسته)هستند.   متغیرهای وابسته معلول هستند و اثر می پذیرند از یک متغیر مستقل.     هر نقطه ای می خواهیم روی این خط در نظر بگیریم،بستگی دارد به میزان X و Y ،پس تغییر می کند.ابعاد طول و عرضش با تغییر X و Y تغییر خواهد کرد.                                متغیرهای وابسته کدامند؟ 1.اثربخشی. 2.کارآیی.                                                                                      3.بهره وری. 4. غیبت. 5. ترک خدمت. 6. رفتارهای نامناسب در محل کار. 7. رفتار تابعیت سازمانی. 8. رضایت شغلی.   اثربخشی:یک متغیر وابسته است.به معنای تحقق هدف است و همچنین به معنای دستیابی به هدف و رسیدن به هدف است.   کارآیی:به معنای دستیابی به هدف با هزینه کمتر است.چگونگی رسیدن به هدف و بحث هزینه هاست.   بهره وری:جمع کارآیی و اثربخشی که شامل هم کارآیی و هم اثربخشی می شود،آن عملکردی را شامل می شود که هم کارآ باشد و هم اثربخش. اینها وابسته اند،مستقل نیستند و اثر می پذیرند.   غیبت:عدم حضور در محل کار،باید پرسید غیبت تحت تاثیر چیست.   ترک خدمت:ترک خدمت می تواند داوطلبانه باشد(استعفاء)یا غیرداوطلبانه(اخراج و تعلیق).   رفتارهای نامناسب در محل کار:منظور چیست؟وقتی فرد وارد سازمان می شود آیا از همه قوانین تبعیت می کند؟لازم است تبعیت کند ولی نمی کند.آیا ما در جامعه از همه قوانین تبعیت می کنیم؟خیر خیلی از انسانهای راننده تابع قوانین نیستند.برخی در رفتارها قابل چشم پوشی است.بعضی وقت ها امکان گذشتن از آن نیست.رفتارهای نامناسب اشاره به رفتارهای کلیدی می کند،مثلا در بحث استخدام نمی خواهند که حتما به تمام قوانین ایران پایبند باشید فقط قانون اساسی را شرط می گذارند،پس قانون اساسی یک قانون کلیدی است.وقتی می گویند هنجارشکنی یعنی هنجارهای مهم و کلیدی شکسته می شود.پس منظور از رفتارهای نامناسب،هنجارشکنی است که قابل تحمل نیستند اما تخلفات دلگر قابل گذشت می تواند باشد.پس هرجا تهدید سازمان و موقعیت سازمان است قابل برخورد می شود.   رفتار تابعیت سازمانی:بعضی از رفتارها مصلحتی است الزام آن شغل نیست اما باعث نی شود عملکرد سازمان افزایش پیدا کند.مثلا در خانه هنگامی که می خواهیم غذا بخوریم اگر پدر و مادرمان سفره غذایشان را جدا پهن کنند به ما برمی خورد و بسیار ناراحت می شویم ولی در سازمان ها افرادی که در یک طبقه سازمانی نیستند با هم غذا نمی خورند مثلا مدیران با کارمندان غذا نمی خورند منظور از رفتار تابعیت سازمانی آن رفتارهایی است که نهایتا منجر به افزایش عملکرد و اثربخشی سازمان است.   رضایت شغلی:بر خلاف سایر متغیرهای وابسته قبلی رضایت شغلی بیانگر یک ذهنیت است نه یک رفتار. هر ذهنیتی منجر به رفتار نمی شود.تصور غلطی است که افرادی که رضایت شغلی دارند عملکردشان بهتر است.الزاما یک دید مثبت به کار باعث عملکرد بالا نمی شود. رضایت شغلی یک نگرش است اما هر نگرشی پایه رفتار است. نظریه "مک گری گور" که اشاره می کرد دو دیدگاه وجود دارد.X وY .   X       مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی                               دیدگاه بدبینانه،افراد را تنبل می دانست.   Y                             دیدگاه خوش بینانه،افراد را پرکار می دانست.   الزاما کسی که X نباشد Y نیست.   نظریه هرزبرگ:رضایت در مقابل نارضایتی قرار ندارد.الزاما کسی که راضی نباشد ناراضی نیست. یک ذهنیتی داریم اما با توجه به آن ذهنیت عمل نمی کنیم.هر کسی که راضی تر است الزاما بیشتر کار نمی کند.مثلا ما در خانه راضی هستیم ولی این به این معنی نیست که خوب کار کنیم.   متغیرهای مستقل علت اصلی تغییر متغیرهای وابسته،متغیرهای وابسته است.ضمن اینکه متغیرهای وابسته را تغییر میدهند باعث مشخص کردن ابعاد اصلی متغیرهای وابسته هستند،پس علت رفتار هستند.متغیرهای وابسته معلول رفتار هستند،اما متغیرهای مستقل علت بروزیک رفتار خاص هستند و تاثیر گذار بر متغیرهای وابسته هستند و در سه سطح فردی،گروهی و سازمان قرار دارند.   پایان فصل اول مطالب تکمیلی مربوط به فصل یک (مربوط به کتاب خانم دکتر زهرا برومند)   جامعه شناسی گاوی در یک آزمایش برای گاوها موزیک گذاشتند و مشاهده کردند که شیرشان بیشتر می شود،نتیجه گرفتند که گاوهای شاد شیرشان بیشتر می شود و بهتر شیر می دهند.این تجربه را در مورد انسان ها پیاده کردند،اینکه موزیک در محیط کار می گذارند و می گویند تنوع ایجاد می شود از این تجربه استفاده شده است.گفتند بیایید از جامعه شناسی گاوها در مورد انسانها استفاده کنید یعنی همانند نظریه "التون میو" که می گفت کارمند را  شاد،خوشحال و راضی نگه دارید که این نظریه اشتباه است زیرا انسان و گاو یکسان نیستند. افرادی که راضی هستند الزاما عملکرد بیشتری ندارند.افرادی که ناراضی هستند الزاما عملکرد پایین تری ندارند اما مسلما افراد اگر راضی باشند بهتر از اینست که ناراضی باشند و اصلاح میشود: افرادی که راضی هستند احتمالا عملکردشان بیشتر است.   مدل های مطالعه رفتار در سازمان این مدل ها به شرح زیر می باشند: 1.مدل های توصیفی. 2.مدل های پیش بینی کننده. 3.مدل های تجویزی.   مطالعه رفتار افراد در سازمان بر اساس مدل است.   مدل های توصیفی:در مدل های توصیفی ما وضعیت را توضیح می دهیم و تشریح می کنیم و بحث توضیح وضعیت است.   مدل های پیش بینی کننده:مدل هایی هستند که رفتار را پیش بینی می کنند.مثلا وقتی تعداد آشپزخانه ها به شدت زیاد می شود این نشان می دهد که خانم ها علاقه شان به آشپزی کمتر شده است.   مدل های تجویزی:مدلی که یک راه حل و موقعیت خاصی را پیشنهاد می کند که اصطلاحا آن را مدل هنجاری هم می گویند.   حیطه رفتار سازمانی حیطه رفتار سازمانی در دو حوزه است: 1.حوزه رفتاری. 2.حوزه فزآیندی.   حوزه رفتاری:به تجزیه و تحلیل می پردازد و در جستجوی شناخت علت است،به چون و چرا می پردازد.   حوزه فرآیندی:که شامل فرآیندهای مدیریتی است،از قبیل برنامه ریزی،سازماندهی و...   نکته:ارتباط رفتار سازمانی با رشته تای خاص در دو حوزه نظری و کاربردی و در دو سطح خرد و کلان است.    در حوزه نظری:بحث تئوری سازمان و رفتار سازمانی مطرح است.   در حوزه کاربردی:بحث بهبود و بازسازی سازمان و منابع انسانی مطرح است.   در سطح خرد:بحث رفتار سازمانی و منابع انسانی مطرح است.   در سطح کلان:بحث تئوری سازمان و بهبود و بازسازی سازمان مطرح است.         نگرش های موجود در رفتار سازمانی نگرش های موجود در رفتار سازمانی به چهار دسته تقسیم می شود: 1.چارچوب شناختی. 2.چارچوب رفتارگرایی. 3.چارچوب یادگیری اجتماعی. 4.چارچوب رفتار سازمانی.   چارچوب شناختی:روی جنبه های مثبت رفتار و آزادی اراده انسان تاکید دارد و مفاهیمی از قبیل انتظارو تقاضا و شوق را مورد استفاده قرار می دهد.اطلاعلت رکن اساسی شناخت می باشد و تحت این چارچوب شناخت از رفتار پیشی می گیرد.   چارچوب رفتار گرایی:نظریات پاولوف و اسنیکر مطرح است.بر اساس تاثیر محیط پایه گذاری شده و اعتقاد دارد رفتارها عکس العملی است و رفتار در چهارچوب محرک و پاسخ اتفاق می افتد.   چارچوب یادگیری اجتماعی:درک کامل رفتار سازمانی با توجه دقیق به شرایط موجود در سازمان،ویژگی ها و فرآیند شناختی افراد و اثرات درونی و بیرونی رفتار آن ها میسر است.   چارچوب رفتار سازمانی:یک رشته انسانی شناختی است و هدف از رفتار سازمانی درک و پیش بینی و کنترل رفتار افراد می باشد.   فصل دوم:مبانی رفتار فردی مشخصات شناسنامه ای،سن،جنسیت و سابقه. موارد بالا بر رضایت شغلی و عملکرد و بهره وری موثر هستند،بنابراین متغیر مستقل هستند. نکته مهم اینجاست که به سادگی از روی سوابق فردی شخص به دست می آیند،این عوامل همچنین روی تواناییها تاثیر می گذارند.   توانایی:ظرفیت فردی است،اینکه فرد قادر است کاری را انجام دهد و بر دو نوع است: 1.توانایی های ذهنی. 2.توانایی های هوشی.   توانایی های ذهنی:ظرفیت های فرد روی انجام کار است،آن استعداد محاسباتی فرد است.  توانایی های هوشی:چند جانبه است که شامل توانایی های هوشی،شناختی،اجتماعی،احساسی،فرهنگی می باشد.   ابعاد مختلف توانایی های ذهنی:عبارتند از: 1.استعداد محاسباتی. 2.درک مطالب گفتاری. 3.سرعت ادراک. 4.منطق استقرایی. 5.تجسم مجازی. 6.حافظه.  توانایی های فیزیکی:قابلیت هایی برای انجام شغل است.     تناسب توانایی- شغل   نیازمندیهای برای انجام شغل                       تناسب شغل- توانایی                 توانایی کارمند  هر تغییر نسبتا دائمی و پایدار که می تواند حاصل یک تجربه باشد یادگیری است.   سه نکته مهم یادگیری زمانی است 1. که تغییر وجود داشته باشد. 2.تغییر نسبتا دائمی است. 3.نتیجه یک تجربه باشد.   نظریه های یادگیری شرطی شدن کلاسیک : محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی به بعضی محرک هایی که نباید به طور معمول پاسخ داد  همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود که منجر به پاسخ می گردد و با تکرار این عمل حتی پس از حذف محرک غیر شرطی پاسخ تکرار می شود که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص و یا  پاسخ های شرطی به محرک های شرطی  را شرطی شدن رفتار گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . شرطی شدن عامل:افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهده باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: 1.فرآیند توجه. 2.فرآیند یادآوری. 3.فرآیند بازتولید. 4.فرآیند تقویت . فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ 1.بزرگی. 2.کوچک بودن. 3.متفاوت بودن. 4.حرکت. 5.سکون. تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1..مدت زمان. 2..چگونگی عملکردش. مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد:خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید:اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت :این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد .     نظریه های یادگیری   شرطی شدن کلاسیک: محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی لازم است به بعضی محرک هایی که نباید پاسخ دهیم همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود ولی اگر یک مشروط در کنارش بگذاریم چه عکس العملی رخ می دهد که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص را پاسخ های شرطی به همراه محرک های شرطی گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . درشرطی شدن عامل افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهد باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: فرآیند توجه فرآیند یادآوریفرآیند بازتولیدفرآیند تقویت   فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ بزرگی.کوچک بودن.متفاوت بودن.حرکت.سکون.   تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1-      مدت زمان. 2-      چگونگی عملکردش.   مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد: خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید: اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت : این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد . نکته 1: در فرآیند توجه ما بیشتر تمایل داریم تحت تأثیر مدلهایی باشیم که جذابیت دارند، قابل دسترسی باشند و برای ما مهم باشند یا با نظر ما سازگاری داشته باشند . مثل ایستادن خانم ها جلوی طلا فروشی که برایشان جذابیت دارد . نکته 2: یادگیری افراد تنها زمانی است که جنبه های برجسته یک مدل را تشخیص داده و به آن توجه کنند . فرآیند یادآوری (تأثیرگذاری و ماندگاری): تأثیر یک مدل بستگی به نحوة مناسب عملکرد  آن دارد حتی اگر آن مدل زمان طولانی در دسترس نباشد فرآیند تکرار: پس از اینکه یک عملی را یادگرفتیم برای اینکه تأثیر آن ماندگار باشد باید تکرار شود .   فرآیند تقویت: منظور از تقویت، دادن پاداش است که تقویت مثبت است و تقویت منفی به معنی قطع پاداش است.   نظریه های یادگیری شکل دهی رفتار، منظور این است که چگونه رفتار افراد را شکل دهیم، استفاده از پاداش به صورت های مختلف است. تقویت منظم و سیستماتیک باعث می شود فرد پاسخش را تکرار کند و تکرار پاسخ باعث شکل گیری رفتار می شود. استفاده از تقویت های منظم (به معنی متوالی نیست) منظور نظام یافته است یعنی نظم داشته باشد و در هر مرحله از پاسخ باعث تکرار پاسخ می شود و باعث شکل گیری رفتار می شود .   تقویت مثبت: دنبال کردن  یک پاسخ با عاملی خوشایند است. دادن یک پاداش زمانیکه برای ما ایجاد انگیزه کند، جذاب و مطلوب می باشد .   تقویت منفی: دنبال کردن یک پاسخ با پایان دادن یا حذف یک موضوع ناخوشایند است .   نکته: اصولاً چه تقویت مثبت باشد و چه منفی هر دو برای تکرار یک رفتار است.   یک وضعیت که برای ما نامطلوب است اگر حذف شود و دیگر تکرار نشود یک تقویت منفی است . قطع پاداش شکل دیگری از تقویت منفی است.   تنبیه: به معنی مجازات کردن است و هدف قطع یک رفتار است ایجاد یک شرایط نامطلوب برای قطع یک رفتار  نامطلوب است. خاموش سازی: با هدف جلوگیری از تکرار  یک رفتار است و به معنی حذف یک رفتار است و می تواند در مورد رفتارهای مثبت و منفی انجام شود .مثلاً زمانیکه یک بچه در خیابان جیغ می کشد و به او توجهی نمی کنیم این باعث می شود که دیگر برای جلب توجه اطرافیان جیغ نکشد.   نکته: تقویت چه مثبت و چه منفی برای تکرار رفتار شایسته است. اما تنبیه به منظور قطع رفتار ناشایست است .   خاموش سازی به منظور جلوگیری از تقویت یک رفتار( شایسته یا ناشایست ) است در خاموش سازی عامل تقویت را حذف می کنیم. تقویت منفی رفتار با تقویت رفتار منفی متفاوت است. تقویت منفی رفتار با هدف تکرار رفتار شایسته است ولی تقویت رفتار منفی مدل تکرار رفتار ناشایست می گردد. مفاهیم کلیدی در شکل گیری رفتار ایجاد یک تغییر در رفتار نیازمند نوعی تقویت است .بعضی از پاداش ها در سازمان مؤثرتر از بقیه است.اگر می خواهید رفتار افراد را تقویت کنید و تغییردهید باید پاداش دهید و پاداش همیشه مادی نیست گاهی اگر به افراد احترام بگذاریم این خود یک پاداش است. نظریه رابینز: افرادی که مادی هستند و نیازهای مادی دارند اگر مشوق یا تقویت غیرمادی را بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد و بر عکس افرادی که انگیزه های غیرمادی دارند اگر مشوق مادی برایشان بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد. 4.سرعت یادگیری و پایداری اثر آن بوسیله طول دوره زمانی تقویت آن تعیین می شود.(سرعت یادگیری و پایداری آن در طول زمان باید تقویت شود). برنامه تقویت   چند شکل تقویت داریم؟ تقویت پیوسته.تقویت گسسته (متناوب).   تقویت پیوسته: یعنی رفتار مطلوب هربار که ظاهر می شود تقویت می شود.هر بار که رفتار مطلوب تکرار شود پاداش می دهیم و برایش امتیازی در نظر می گیریم که باعث اشباع شدن می شود و اثرش خنثی می شود.   تقویت متناوب(گسسته): گاهی تقویت انجام می شود اما نه هر بار که رفتار شایسته ظاهر می شود.   تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت پیوسته فاصله ای.تقویت پیوسته نسبی.   تقویت متناوب هم همانند تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت متناوب فاصله ای.تقویت متناوب نسبی.   تقویت فاصله ای به دوشکل ثابت و متغیر است: در تقویت فاصله ای چه ثابت و چه متغیر آن چیزی که اهمیت دارد زمان است .   تقویت فاصله ای ثابت: اگر زمان ها ثابت باشد می شود فاصله­ای ثابت.   تقویت فاصله ای متغیر: اگر زمان ها متغیر باشد می شود فاصله ای متغیر.مثلاً دریافت یک تقویت فاصله ای ثابت است.  اگر زمانش متناوب باشد یعنی غیرقابل پیش بینی باشد می دانیم 12 بار پاداش داده می شود هر ماه یک پاداش می گیریم، اما نمی دانیم فاصله اش 10 روز است یا 2 ماه که آنرا می گوئیم فاصله ای متغیر.   تقویت نسبی: در تقویت نسبی آن چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است . اگر مشخص باشد به عنوان مثال بعد از هر 5 تولید 1 پاداش داده می شود، می شود نسبی ثابت. اگر تعدادش ثابت نباشد مثلاً گاهی بعد از 5 تولید گاهی بعد از 8تولید پاداش داده شود می شود نسبی متغیر.   نسبی ثابت: در نسبی ثابت چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است.   نسبی متغیر:در نسبی متغیر پاداش بیشتربسته به رفتار فرد تغییر می کند. در نسبی عامل تعداد مهم است اما در فاصله ای عامل زمان اهمیت دارد. برنامه تقویت گسسته(ناپیوسته) متناوب: یا فاصله ای است یا ثابت. در فاصله ای پاداش ها در زمان مشخص داده می شود ابتدای هر ماه یا هر 15روز و .... اما چون کارمند می داند که چه زمانی پاداش دریافت می کند زود خاموش می شود، در فاصله ای متغیر زمان مشخص نیست گاهی یک ماه گاهی یک هفته و ... عملکرد نسبتاً بالا است و خاموش سازی بکندی صورت می گیرد مثل امتحان غیر منتظره که زمانش قابل پیش بینی نیست . سئوال (در بحث نسبی): کدامیک از برنامه های تقویت منجر به بازدهی بیشتر می شود؟ الف) پیوسته. ب) متناوب. ج) نسبی. د) فاصله ای. پاسخ: گزینه ج. چرا؟ زیرا اینجا روی کمیت ها و تعداد انگشت گذاشته می شود و نحوة پرداخت زمانی نیست. بعضی از سیستم های پرداخت براساس زمان انجام کار است مثل حقوق بگیران دولت. گاهی دو نفر به اندازه هم کار نمی کنند اما حقوقشان یکسان نیست و باعث می شود عملکردشان مطرح نباشد زیرا افزایش یا کاهش آن باعث افزایش یا کاهش حقوق نمی شود. مقاطعه کاری و پاره کاری جزء نسبی ثابت است.   نسبی ثابت:  براساس نتایج ثابت داده می شود، عملکرد بالاست و ثابت و سریع اما همراه با خاموش سازی فوری است. می داند یک نمره 10 بگیرد پاس می شود و چون می داند حدود 10 یا 12 بالاتر نمی گیرد برای بیشتر از این نمره نیز تلاش نمی کند.   نسبی متغیر: بهترین روش بین روش های نسبی است. عملکرد خیلی بالاست خاموش سازی کند است امید به جایزه دارد اما چون تاریخش را نمی داند انگیزه اش افزایش می یابد، وقتی کارمندان می دانند آخرسال پاداش می گیرند خوب کار می کنند . به جای اینکه سه ماه را ارزیابی کنیم آخر عملکردها را مورد ارزیابی قرار می دهیم و این اشتباه است و چون قابل پیش بینی است در بحث ثابت بیشترین تلاش روز آخر است پس بحث ثابت اثر منفی دارد و خاموش سازی سریع است اما در بحث متغیر خاموش سازی کم است.   برنامه تقویت ماهیت تقویت تأثیر در رفتار مثال پیوسته پاداش ها بعد از رفتار مطلوب داده می شود یادگیری سریع رفتار جدید اما خاموش سازی سریع است ستایش کردن فاصله ای ثابت پاداش ها در فواص زمانی یکسان ارائه می شود عملکرد متوسط و بی قاعده همراه با خاموش سازی سریع پرداخت هفته ای فاصله ای متغیر پاداش ها در فواصل زمانی متغیر ارائه می شود عملکرد متوسط به بالا و ثابت با خاموش سازی آهسته امتحان غیر منتظره نسبی ثابت پاداش بر حسب نتایج ثابت داده می شود عملکرد بالا و ثابت و سریع و با خاموش سازی فوری نرخ پرداخت نسبی متغیر پاداش بر حسب نتایج متغیر داده می شود عملکرد خیلی بالا و خاموش سازی آهسته و کند حق کمیسیون   ارزش ها: باید و نباید ها است، مطلوب ها و نامطلوب هاست، چه چیزی ترجیح دارد و چه چیزی ترجیح ندارد.   ارزش ها دو ویژگی را بیان می کنند: ویژگی محتوایی.شدت ارزش. هم خصوصیت نهایی و هم محتوای ارزش ها و هم شدت ارزش ها را مشخص می کند.    تفاوت میان ارزش ها قائل می شویم و ارزش ها را یکسان تلقی نمی کنیم.دارای یک وضع نیستند و اهمیت و وزن متفاوتی برای آنها قائل هستیم .مثلاً گرفتن مدرک تحصیلی و آرامش در زندگی که برای ما ارزش های متفاوتی هستند. مثلاً کسی که در یک شهر دور افتاده قبول شده است اما متأهل است ممکن است برای گرفتن مدرک تحصیلی که خود یک ارزش است آرامش زندگی اش از بین رود که یک تضاد است. در بحث شدت به اهمیت میان ارزش ها اشاره می شود. آقای راک ایچ اعتقاد دارد ارزش ها به دو دسته تقسیم می شوند: ارزش های نهایی (پایانه ای).ارزش های واسطه ای .   ارزش های نهایی (پایانه ای): اصطلاحاً ارزش هدف هستند، منظور آن حالت نهایی است و آن غایتی است که می خواهیم به آن دست پیدا کنیم، به یک هدف و غایت نمی خواهیم دست پیدا کنیم. مثلاً برای بدست آوردن یک شغل خوب باید یک مدرک تحصیلی داشته باشیم که شغل یک ارزش نهایی است و هدف نهایی است اما مدرک تحصیلی خود یک ارزش واسطه ای است، یک ابزار است. گاهی ارزش های نهایی و واسطه ای هم ارزش نیستند و یکسان نیستند، گاهی ارزش های نهایی با هم یکسان نیستند و گاهی ارزش های واسطه ای با هم، هم ارزش نیستند . تحقیقات توسط هافستدانجام شده بیش از صدهزار کارمند را مورد تحقیق قرار داده و اشاره می کند 5 بعد ارزشی از فرهنگ های ملی متفاوتند. 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۸ ب.ظ

 اصول مدیریت چیست؟   

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت 

مدرس مدیریت استاد مدیریت

مقدمه 


ظهورسازمانهای اجتماعی وگسترش روزافزون انها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است . 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود .بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا انجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و اسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج ان است نه شیوه انجام ان عمل. 


تعریف مدیریت 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. 

واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن . » 


نظریه نقشهای مدیریتی 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت جدیدترین نظریه مدیریت نظریه نقشهای مدیری است اساس این نظریه این است که آنچه را مدیر انجام میدهد باید ملاحظه نمود و بر پایه چنین ملاحظاتی فعالیتها یا نقشهای مدیری را معین کرد . آدیزس (adizes ) با مطالعه مدیریت برای اداره موثرهر سازمان چهارنقش « مدیر تولید ـ اجرای ـ ابداعی و ترکیبی » را لازم میداند هر یک از این نقشهای مدیری با یکی از خرده سیستم و یک سیستم اجتماعی ارتباط دارد . زیرا هر نوع سازمانی خواه بازرگانی،صنعتی یا اداری یک سیستم اجتماعی است و بیشتر خرده سیستم های اجتماعی مرکب از خرده سیستم های به هم پیوسته زیادی هستند . که شامل خرده سیستم های انسانی ، اجتماعی ، اداری ، ساختاری ، اطلاعاتی ، تصمیم گیری و تکنولوژی اقتصادی است . ادریزس این چنین استدلال می کند که به طور کامل هر چهار نقش را ایفا کنند و هیچ گونه سبک مدیری غلط نداشته باشند اندکند زیرا چنین مدیری باید تکنسینی عالی ، رئیس ،مبتکر و نیز ترکیب کننده باشد. هر مدیری با توجه به نوع کار سطح سازمان و شرایط محیطی به درجاتی از مهارتها ی مدیری نیاز دارد . مدیریت به شکل یک هرم است که در پایین ان عالی ،در وسط میانی ، در بالا عملیاتی ؛مدیران عملیاتی ،این مدیران سرشان بسیارشلوغ است و مراجعه مکرر افراد موجب انقطاع کارشان می شود . و اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وامد باشند و برای پرسنل خود ماموریتهای کاری خاص تعیین کنند وبا برنامه عملیاتی تفصیلی کوتاه مدت طرح ریزی کنند. 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت مدیران میانی؛ انها به طور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند کارشان مدیریت بر سرپرستا ن است و نقش حلقه واسطی را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند بیشتر وقتها به تحلیل دادهها ،اماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری تبدیل تصمیمهای مدیریت عالی به پروژههای معیین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی است . مدیریت عالی ؛ مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده و عملکرد کلی واحدهای عمده را ارزیابی می کنند و درباره موضوعات و مسائل کلی با مدیران سطح پایین به تبادل نظر می نشینند و بیشتر وقتشان را با همکاران یا افراد خارج از سازمان واندک زمانی را با افراد زیردست می گذرانند . 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت هرمدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانایهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تداوم حیات سازمانها به باسازی انها بستگی دارد؛ باسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردن اهداف یاـ وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای حصول این اهداف انجام می شود . 

ماکسیم گورکی می گوید :اگر کار تفریح باشد زندگی لذتبخش است و اگر وظیفه باشد زندگی بردگی است .


خلاقیت مدیران 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به باسازی آنها بستگی دارد باسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود . 

چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند ؟ 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابرین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیراآنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد. 


مدیریت موفق و مؤثر 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت  مدیریت موفق و مؤثر عبارت است ؛ از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن . ویلیام جمیز با تحقیقی که درباره انگیزش انجام داد ، به این نتیجه رسید که کارکنان ساعتی ، تقریباً با میزان کاری در حدود20الی 30 درصد توانایی یشان می توانستند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند؛ این تحقیق همچنین نشان داد که اگر کارکنان، انگیزش بیشتری داشته باشند تفریباً با 80 الی 90 درصد توانای خود، کارمی کنند . مدیری که بتواند حداقل کار مورد قبول را با استفاده از امکانات مدیری مانند : توبیخ ، کسر حقوق و .... فراهم سازد ؛ مدیر موفق نامیده می شود ولی مدیر مؤثر کسی است که بتواند 80الی 90درصد توانای های افراد را به کار گیرد . 


چگونه می توان مدیرموفق ومؤثری بود ؟ 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت برای موفق و مؤثر بودن ، توانای های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است . مدیر مؤثر نیاز به توانای های فنی ، انسانی ادراکی ، طراحی و حل مسائل دارد . یک مدیر موفق ، نگرش و انگیزه های معینی دارد. پاداش های سازمانی (اضافه حقوق ، ارتقاء و ...) و جو سازمانی بر انگیزه و انگیزش وی اثر دارد . یکی دیگر از موفقیت ، رویدادهای پیش بینی نشده وامدادهای غیبی است ؛ زیرا همیشه توانای های افراد نیست که برای ایشان موفقیت می اورد . بررسی میزان موفقیت و مؤثر بودن هر مدیر بر اساس دیدگاه و معیارهای سازمانی صورت می گیرد . 


برنامه ریزی 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی در زندگی خویش پی برد، آن را در نظام های اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری ، مورد توجه قرار داد و امروز می بینیم که ساختار وجودی سازمان ها پیچیده گشته اند ، که بدون برنامه ریزی های دقیق نمی توانند به حیات خود تداوم بخشند. 


تعریف برنامه ریزی 

برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد.« برنامه ریزی شالودۀ مدیریت را تشکیل می دهد ». 


فلسفۀ و ضرورت برنامه ریزی 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت فلسفۀبرنامه ریزی به عنوان یک نگرش و راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه ، تفکر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد ، بخش انفلاک ناپذیر مدیریت است؛ فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامه ریزی دارند ، بنابراین ضرورت برنامه ریزی ، برای رسیدن به جز ئیترین اهداف یک واقعیت انکار ناپذیر است . نیاز به برنامه ریزی از این واقعیت نشأت گرفته است . همۀ نهادها در محیطی متحول فعالیت می کنند. 


سازماندهی 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت انسان ذاتاً کنجکاو است با حواس پنجگانۀ خود به جستجو در دنیای اطرافش پرذاخته تلاش می کند تا مشاهداتش را در قالب های منسجم نظم بخشد . انسان امروزی نه تنها نیمی از روزش را به همکاری در تلاش های گروهی می گذراند بلکه نیم دیگر را به تماشای تلویزیون ، خواندن روزنامه و کتاب یا به مجامع عمومی برای سرگرمی سپری می کنند که همگی حاصل تلاش گروهی انسانها در واحدهای سازمانی است . نظریه پردازان سازمان از حوزه های گوناگون نظیر : مدیریت ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی، اقتصاد، مردم شناسی، مهندسی ، مدیریت بیمارستانی و ... پدید آمده اند و هر یک چیزی براین موضوع افزوده اند . 


تعریف سازماندهی 

سازماندهی ، فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد وگروه های کاری و هماهنگی میان آنان ، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد . 


انواع مختلف سازماندهی 

روش های بسیار متفاوتی برای دسته بندی سازمان ها هست ؛ سازمان رسمی و سازمان غیر رسمی 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت سازمان رسمی وغیر رسمی :سازمان رسمی را مسؤلین به طور قانونی بنیانگذاری و تصویب می کنند و در آن تعداد مشاغل ، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی انجام آن مشخص می شود . ساختارهای رسمی در واقع تخیلی هستند زیرا سازمان آن گونه که پیش بینی عمل نمی کند ؛ اما سازمان های غیررسمی بیانگر حالت واقعی است، یعنی چگونگی عمل سازمان را به طور واقعی نشان می دهد . بعد از انکه ساختار رسمی ایجاد می شود ، سازمان غیر به طور طبعیی در چارچوب آن پدیدار میگردد؛ سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی تعدیل ، تحکیم یا گسترش می دهد . 


تعریف سازمان رسمی : 

در سازمان رسمی ، مدیر روابط سازمانی را به طور مکتوب و به کمک نمودار با دقت هر چه بیشتر برای کارکنان تشریح می کند . تغیرات بعدی در صورت لزوم می تواند به طور رسمی یا غیر رسمی انجام شود . 


تعریف سازمان غیر رسمی : 

دراین سازمان ، مدیر روابط سازمانی را به طور شفاهی برای کارکنان توضیح می دهد و این روابط را بر حسب نیاز تغییر می دهد . 

برنامه ریزی فرایندی است که به موجب آن شما آینده خود را دائماً می سازید »روجرفریتز « 


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن سیاسی در مذاکرات چطور بود

استاد مدیریت سخنران مدیریت | پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۱۰ ق.ظ

مدرس زبان بدن سیاسی در مذاکرات چطور بود

مدرس زبان بدن

مدرس زبان بدن سیاسی در مذاکرات چطور بود اخیر مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 در لوزان سوئیس، هر دو طرف از حصول پیشرفت های قابل توجه در مذاکرات سخن گفتند. با این حال، چشم اندازی رسمی برای دستیابی به توافق نهایی ارائه نشده است. در این میان، یک نشریه آمریکایی «زبان بدن» مذاکره کنندگان هسته ای را مورد تحلیل قرار داده و آن را نشانه ای از بهبود فضا میان طرفین دانسته است.







به گزارش ایسنا، «تابناک» در ادامه نوشت: نشریه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» در مطلبی به بررسی دور اخیر مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 پرداخته، اما آن را از منظری متفاوت مورد تحلیل قرار داده است. به عقیده تحلیلگر این نشریه، زبان بدن مذاکره کنندگان دو طرف از یک سو و حواشی مختلف این مذاکرات از سوی دیگر، بیانگر تغییر قابل توجه فضای مذاکرات طی ماه های اخیر است.

تسلیت جان کری به حسین فریدون

در این مطلب آمده است:

مدرس زبان بدن سیاسی در مذاکرات چطور بود حتی 18 ماه پیش، یعنی زمانی که اولین تماس ها میان دیپلمات های ارشد ایرانی و آمریکایی طی بیش از 30 سال برقرار شد و سرخط خبرها را به خود اختصاص داد، باز هم شرایط فعلی در روند مذاکرات غیر قابل تصور می نمود. روز جمعه در لوزان، جان کری و اعضای عالیرتبه هیئت آمریکایی همچون اعضای یک خانواده گرد هم آمده و به حسین فریدون، برادر رئیس جمهور ایران و عضو هیئت این کشور در مذاکرات بابت درگذشت مادرش تسلیت گفتند.

تسلیت جان کری به حسین فریدون

مدرس زبان بدن سیاسی در مذاکرات چطور بود 

در یکی از تصاویری که از مذاکرات منتشر شده، جان کری دستان خود را برای فشردن دست فریدون و تسلیت گفتن به وی بالا برده است. در تصویری دیگر، وی در کنار فریدون نشسته و با دست چپ خود دست فریدون را گرفته و ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا نیز در کنار کری نشسته است. در یک تصویر دیگر نیز وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکایی دیده می شود که در هنگام تسلیت به فریدون، دو دست خود را به نشانه احترام بالا گرفته است.

تسلیت جان کری به حسین فریدون

اهمیت «زبان بدن» دیپلمات‌های ایرانی و آمریکایی در مذاکرات اخیر

مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی برای مذاکراتی فشرده در موضوع هسته ای در لوزان سوئیس به سر می بردند و قرار است تا بازه زمانی آخر مارس به چارچوب سیاسی و تا پایان ماه ژوئن به توافق جامع دست پیدا کنند. اما با وجود چالش های فراوان پای میز مذاکره، زبان بدن مذاکره کنندگان نشانگر آن است که پس از سال ها مذاکره و به ویژه در پی تحول دیپلماتیک پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال 2013، نوعی آشنایی شخصی میان طرفین به وجود آمده است.

تسلیت جان کری به حسین فریدون

رضا مرعشی، تحلیلگر سابق وزارت خارجه آمریکا در این زمینه می گوید: «این امر حاکی از آن است که آنچه زمانی غیرممکن بود، اکنون به امری روتین تبدیل شده است. این بیانگر آن است که هر دو طرف در چشم یکدیگر آشنا جلوه می کنند... کانال های ارتباطی میان طرفین برقرار شده است. آن ها تمام مدت درباره موضوع هسته ای گفت و گو نمی کنند؛ گاهی درباره کمردرد و گاهی درباره خانواده هایشان نیز سخن می گویند».

تسلیت جان کری به حسین فریدون

مرعشی که اکنون عضو شورای ملی ایرانیان آمریکاست، می افزاید: «آن ها از دید یکدیگر انسان هستند، نه آمریکایی و ایرانی. دیپلماسی یک امر بسیار شخصی است و همین امر به برطرف کردن شکاف ها و اختلافات و دستیابی به یک درک مشترک منجر می شود».

تبریکات سال نو

تسلیت جان کری به حسین فریدون

در جریان مذاکرات روز جمعه، جان کری با اشاره به در پیش بودن عید نوروز و سال جدید، اظهار داشت: «ما امیدواریم این سالی باشد که بتواند برای ما پیشرفت و صلح به ارمغان بیاورد». در پاسخ، ظریف با اشاره به اینکه نوروز در فارسی به معنای «روز جدید» است، ابراز امیدواری کرد که این روزی جدید برای همه جهان و دوره ای جدید برای درک بیشتر و صلح باشد. بر روی میزی بیرون از اتاق مذاکرات، هفت سینی چیده شده بود که در آن قرآن نیز قرار داشت.

تسلیت جان کری به حسین فریدون

جالب اینجاست که ظریف بیش از هر مقام خارجی دیگری، وقت خود را به مذاکره با کری اختصاص داد. یک نشانه از اینکه تا چه حد این گونه تماس ها میان مقامات ارشد دو طرف تکرار می شود، برنامه سفر یکی از کارشناسان هسته ای آمریکا است که از اوایل سال 2013 تاکنون 57 بار با هواپیما از بالای اقیانوس اطلس گذشته تا در مذاکره با مقامات ایرانی شرکت کند. همین امر بیانگر شدت یافتن مذاکرات دیپلماتیک طی حدود دو سال اخیر در راستای حل و فصل موضوع هسته ای است.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

آموزش زبان بدن فیلم آموزش زبان بدن ۸ تکنیک زبان بدن

استاد مدیریت سخنران مدیریت | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۶ ق.ظ

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند

آموزش زبان بدن

اعتماد به نفس یکی از کلید‌های موفقیت در زندگی کاری و حرفه‌ای به حساب می‌آید. افرادی که اعتماد بالایی به توانایی‌های خود دارند در جامعه، محیط کاری یا زندگی شخصی راحت‌تر از سد مشکلات خود رد می‌شوند. با زومیت همراه باشید تا نمود بیرونی این عامل را در بدن و به طور کلی زبان بدن یا بادی لنگویج بررسی کنیم.


۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند تبلیغاتفروشگاه اینترنتی دیجی کالانمایندگی های ایران CIWآموزشگاه بین المللی ارژنگ

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  تحقیقات نشان می‌دهند که افراد با اعتماد به نفس بالاتر به نسبت افرادی که اعتماد پایین‌تری به خود دارند به درجات بالاتری از موفقیت می‌رسند. اگر فکر می‌کنید به اندازه‌ی کافی اعتماد به نفس بالایی ندارید از بدن خود شروع کنید و چند تکنیک ساده اما کاربردی را یاد بگیرید. با استفاده از زبان بدن، Body Language، می‌توان به تمرین اعتماد به نفس پرداخت.


مقاله مرتبط:


زبان بدن: کلید نامحسوس مذاکرات

۶ زبان بدنی که به شما قدرتی عظیم می‌دهند

۱. سر خود را بالا نگه دارید  

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند هیچ‌وقت به پایین، میز یا پای خود نگاه نمی‌کنند؛ همیشه سر خود را بالا نگه می‌دارند و مستقیم را نشانه می‌روند. برای تمرین این تکنیک فرض کنید که یک نفر همیشه کله‌ی شما را از پشت به سمت بالا می‌کشد.

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

۲. استوار بایستید  

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  فیگور‌های بدن تاثیر بالایی در درک مخاطب از حالات شما خواهد داشت. بنابراین وقتی ایستاده هستید یا حین راه رفتن خیلی محکم و قوی باشید تا اعتماد به نفس و قدرت شما را نشان دهد. در غیر این صورت پیامی که به مخاطب خود می‌دهید خوشایند نخواهد بود. شانه‌های خود را عقب ببرید و عضلات سینه‌ی خود را در حالی‌ که صاف ایستاده‌اید، رها کنید.


۳. پاهای خود را در حالت باز قرار دهید

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  شاید فکر کنید کسی به پاهای شما توجهی ندارد، اما حالت درست پا قدرت شما را نشان می‌دهد. پاهای به هم چسبیده معمولا برای افراد خجالتی است.


۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  به عنوان یک قاعده‌ی کلی، پاهای شما باید در راستای شانه‌ها در حالیکه به سمت بیرون اشاره‌ دارند، قرار گیرند. در چنین حالتی اعتماد به نفس بالاتری را به نمایش می‌گذارید. پس از کنار هم قرار دادن پا یا روی هم انداختن آن‌ها خودداری کنید.


در همین حین به جهت پاهای خود نیز دقت کنید. معمولا پاهای باز و به سمت بیرون علاقه، احترام و اعتماد شما را می‌رسانند در حالیکه پاهای بسته و جهت روبه‌رو بی‌میلی شما را منتقل می‌کنند.


۴. کف دست‌ها را به سمت بالا قرار دهید

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  در حین حرف زدن و گفت‌و‌گو‌های خود فیگور‌هایی بگیرید که کف دست شما به سمت بالا اشاره کند. چنین حالتی صداقت شما را در گفتار و رفتار به مخاطب می‌رساند.


۵. دست‌های خود را پنهان نکنید

دست‌های خود را هیچ‌وقت پنهان نکنید. قرار دادن دست‌ها در جیب بدترین کار است و اعتماد به نفس پایین، استرس و نگرانی شما را به مخاطب منتقل می‌کند. بنابراین دست‌های خود را همواره در معرض دید مخاطب قرار دهید. دست به سینه ایستادن هم تاثیر مشابهی چون پنهان کردن دارد و کمی غیرمودبانه به نظر می‌رسد.


زبان بدن ارتباط چشمی


۶. ارتباط چشمی بسیار بااهمیت است

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  ارتباط چشمی یکی از مهم‌ترین تکنیک‌هایی است که در زبان بدن کاربرد دارد که صداقت و اعتماد به نفس بالای شما را به فرد منتقل می‌کند. اگر این کار برای شما سخت است می‌توان در حین حرف زدن دو ثانیه به بینی، دو ثانیه به چشم‌ها، دو ثانیه به لب و دو ثانیه به کل صورت فرد خیره شد. چنین چرخشی در نگاه، شما را خسته و مخاطب را معذب نمی‌کند.


۷. تپق نزنید

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  یکی از راه‌های سنجش اعتماد به نفس بررسی طرز حرف زدن، لحن و انتخاب کلمات است. بنابراین حجم صدا و نوع حرف زدن شما تاثیر به سزایی در مخاطب خواهد گذاشت. برای رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب ماهیچه‌های شکم خود را به سمت داخل ببرید، بدین شکل صدا قوی‌تر و اعتماد به نفس شما بالاتر به نظر می‌رسد.


در مرحله‌ی بعد تلاش کنید که جملاتی صریح، کوتاه و به دور از تپق بیان کنید. برای جذاب‌تر شدن مکالمه‌ی خود نیز می‌توان تن صدا را تغییر داد.


۸. خود را مشتاق نشان دهید

۸ تکنیک زبان بدن که اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهند  اینکه دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند اصلا مهم نیست، به مخاطب خود فکر کنید. بنابراین وقتی درگیر یک مکالمه هستید به جای اینکه به خود توجه داشته باشید به مخاطب خود و پیام‌های رد و بدل شده تمرکز کنید. در یک رابطه‌ی کلامی خود را مشتاق نشان دهید.


خیلی مهم است که اطرافیان شما اعتماد به نفس شما را از آنچه هست بیشتر در نظر بگیرند. بنابراین با انجام یک سری تکنیک‌های ساده‌ی زبان بدن می‌توان به درجه‌ی بالاتری از اعتماد به نفس رسید.


نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا از تکنیک‌های زبان بدن برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنید؟

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن

استاد مدیریت سخنران مدیریت | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۴ ق.ظ

مهارت‌های غیرکلامی (زبان بدن) فروشنده و مشتری

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن 

 فروشنده و مشتری

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن به جرات می‌گویم، اکثر فروشنده‌ها نمی‌دانند که مشتریان براساس رفتارهای غیرکلامی (زبان بدن) آنان، قضاوت و تصمیم‌گیری می‌کنند و نه براساس آنچه فروشنده بر زبان می‌آورد؛ یعنی لحن و شکل سخن گفتن فروشنده، تن صدا، ژست بدن، فرم ایستادن و نشستن، برقراری تماس چشمی، خیره شدن، حرکات پلک چشم و مواردی از این دست در تصمیم‌گیری مشتری برای خرید، نقش موثری ایجاد می‌کند.

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن به جرات می‌گویم، اکثر فروشنده‌ها نمی‌دانند که مشتریان براساس رفتارهای غیرکلامی (زبان بدن) آنان، قضاوت و تصمیم‌گیری می‌کنند و نه براساس آنچه فروشنده بر زبان می‌آورد؛ یعنی لحن و شکل سخن گفتن فروشنده، تن صدا، ژست بدن، فرم ایستادن و نشستن، برقراری تماس چشمی، خیره شدن، حرکات پلک چشم و مواردی از این دست در تصمیم‌گیری مشتری برای خرید، نقش موثری ایجاد می‌کند.

زبان بدن فروشنده

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن نگارنده اعتقاد دارد یک بازاریاب و فروشنده حرفه‌ای، باید در درک زبان بدن (Body Language) و رفتار مشتری تبحر داشته باشد؛ چرا که تاثیر مهارت‌های غیرکلامی (زبان بدن) پنج برابر بیشتر از مهارت‌های کلامی است.

فروشندگان بدون آگاهی از مهارت‌های غیرکلامی نمی‌توانند یک ارتباط اثربخش با مشتریان برقرار کنند، ولی متاسفانه اکثر فروشندگان با مهارت‌های غیرکلامی آشنا نیستند یا آن را جدی نمی‌گیرند. آگاهی از مهارت‌های غیرکلامی، نقش مهم و موثری در برقراری یک ارتباط اثربخش دارد.

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن فروشنده‌ای که در هنر تشخیص زبان بدن مهارت پیدا کند، بدون شک جزو فروشندگان سطح یک قرار می‌گیرد. با یادگیری مهارت‌های غیرکلامی، با مشتریان خود بسیار موثرتر ارتباط برقرار خواهید کرد.

بازاریاب‌ها و فروشنده‌ها باید بتوانند قضاوت صحیح و درستی از زبان غیرکلامی مشتریان خود داشته باشند. پس از یادگیری مهارت‌های غیرکلامی، متوجه خواهید شد که تنها بر صحبت‌های مشتری نباید تکیه کرد و براساس آن نتیجه گرفت. مشتری نیز همین‌گونه است و صحبت‌های فروشنده را با حرکات بدن او مطابقت می‌دهد.

توجیه فروشندگان

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن فروشندگانی که با مهارت‌های زبان بدن آشنا هستند و در دوره‌های یادگیری مهارت‌های غیرکلامی شرکت می‌کنند، به این توانایی دست می‌یابند که حتی با شنیدن تن صدای یک فرد از طریق تلفن، زبان بدن او را پیش‌بینی کنند.

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن فروشنده‌هایی که در مقابل مشتری با حالت دست به سینه ژست می‌گیرند و به نظر خود، ژست یک انسان مودب گرفته‌اند، به طور ناخودآگاه احساس ترس یا حالت مقاومت خود را در ذهن مشتری حک می‌کنند؛ هرچند که اکثر فروشنده‌ها از این نوع رفتار اطلاع‌ چندانی ندارند و برای همین است که اکثر آنها در برخی فروش‌های خود ناموفق هستند و هرگز نخواسته‌اند علت عدم موفقیت خود را در یک فروش از زاویه دیگری بررسی کنند. اکثر آنها خرید نکردن مشتری را براساس پیش‌فرض‌های ذهنی خود توجیه می‌کنند.

برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است که با خود این جملات را می‌گوییم: حدس می‌زنم که فروشنده دروغ می‌گوید یا احساس می‌کنم آنچه فروشنده در مورد ویژگی‌های کارش یا محصولات بیان می‌کند واقعیت ندارد. این گونه برداشت‌های مشتری زمانی اتفاق می‌افتد که زبان بدن فروشنده و گفتارش با هم مطابقت ندارند.

فروشندگان هوشمند باید قادر باشند تضادهای بین گفتار و زبان بدن مشتری را تشخیص دهند. به طور مثال زمانی که مشتری از ارتباط با شما امتناع می‌کند یا حاضر به معامله با شما نیست ولی دست‌هایش باز است و کف دست‌های خود را نشان می‌دهد، باید نتیجه بگیرید که وی مشتری بالقوه‌ای است که حالت تهاجمی ندارد و با چندین بار ارتباط با وی می‌توانید او را به مشتری بالفعل تبدیل کنید.

بازار پرازدحام و پیچیده امروزی

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن برای انجام یک فروش خوب، ممکن است کالای شما قیمت مناسب، کیفیت عالی، زمان تحویل سریع، خدمات پس از فروش، شرایط مناسب پرداخت و بسیاری از فاکتورهای مهم و تاثیرگذار در فروش را داشته باشد. حتی فروشنده دقیقا بتواند تیپ شخصیتی مشتریان را به خوبی تشخیص دهد. چه بسا فروشنده در رعایت اصول مشتری‌مداری نیز تا سر حد وسواس اعتقاد داشته باشد و احترام قائل شود، به گونه‌ای حتی معتقد باشد در دنیای تجارت امروزی، مشتری صاحب کسب و کار است؛ چرا که رضایت و خشنودی او باعث بقای کسب‌وکارمان می‌شود. این طور بیان کنم که از نظر خود فروشنده، همه چیز برای یک فروش موفق آماده و مهیا باشد؛ اما فروشنده به دریافت سفارش یا فروش، موفق نشود، چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن در بازار پرازدحام و پیچیده امروزی، تسلط و مهارت در برقراری ارتباط، یکی از عناصر کلیدی موفقیت در فروش است. بدون آگاهی از مهارت‌های غیرکلامی (زبان بدن)، نمی‌توانید پیام‌های غیرکلامی مشتری را که ممکن است با پیام‌های شفاهی او همخوانی نداشته باشد، تشخیص دهید و در نتیجه، نتوانید ارتباطی اثربخش با مشتریان برقرار کنید.

اکثر بازاریان، فروشندگان و حتی مدیران، مهارت‌های غیرکلامی را جدی نمی‌گیرند. با جرات بیان می‌کنم بیشتر همین افراد، از علائم زبان بدن و تاثیر آن اطلاع چندانی ندارند و به صورت حرفه‌ای نمی‌توانند زبان بدن طرف مقابل را بفهمند؛ حال آنکه درک و تفسیر زبان بدن در مذاکرات خرید و فروش، بسیار حائز اهمیت است.

تفاوت بین فروشنده سطح یک و فروشنده معمولی

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن حتما برای شما مواردی پیش آمده است که برای خرید به فروشنده‌ای مراجعه می‌کنید و او شروع می‌کند به دادن اطلاعات درباره محصول و حتی شاید با نگاه به چشمان شما، از کالای موردنظرش تایید و تمجید می‌کند. برای من و شما بارها پیش آمده است که گاه احساس می‌کنیم یا حدس می‌زنیم که فرد دروغ می‌گوید؛ یا اینکه می‌گویید: «نمی‌دانم چرا نمی‌توانم حرف‌هایش را باور کنم.» در واقع بین زبان بدن فروشنده و گفتارش سازگاری وجود نداشته است. فروشنده سطح یک، دارای مهارت و توانایی‌های لازم در این زمینه است، و بین گفتار و زبان بدن او تضادی وجود ندارد.

مدرس زبان بدن فروشنده و مشتری مهارت‌های غیرکلامی زبان بدن تفاوت بین فروشنده سطح یک و فروشنده معمولی، در مهارت‌های غیرکلامی او نهفته است. ممکن است فروشنده سطح یک، در مقایسه با فروشندگان دیگر باهوش‌تر نباشد و از دانش آکادمیک هم برخوردار نباشد؛ اما این فروشنده قادر است علائم زبان بدن و رفتارهای غیرکلامی مشتری را به خوبی و با مهارت هر چه تمام درک کند و بفهمد که منظور مشتری چیست.

منبع: کتاب روانشناسی ارتباط با مشتری- 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن تجزیه و تحلیل زبان بدن مدرس کارآفرینی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۲ ب.ظ

تجزیه و تحلیل زبان بدن

مدرس زبان بدن تجزیه و تحلیل زبان بدن مدرس کارآفرینی

مدرس زبان

زبان بدن

مخاطبان دوره: مدیران، سرپستان، کارشناسان، فروشندگان، دانشجویان  و کلیه افرادی که به فکر بهبود مهارت های ارتباطی خود هستند


آموزش تجزیه و تحلیل زبان بدن

 زبان بدن

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


مخاطبان دوره


مدیران، سرپستان، کارشناسان، فروشندگان، دانشجویان  و کلیه افرادی که به فکر بهبود مهارت های ارتباطی خود هستند.


اطلاعات دوره


هنگامی که با فردی صحبت می­کنیم چه آشنا چه غریبه، از طریق حالت­های متعددی با او ارتباط برقرار می­کنیم. این حالات وضعیت ذهنی ما از آنچه احساس می­کنیم را نشان می­دهد. اگرما حال خوبی نداشته باشیم و یا کمی افسرده و غمگین باشیم، بر انگیخته شده و حالت­های تدافعی می­گیریم. وقتی خوشحال هستیم احساس آرامش و فعالیت داریم. وضعیت روحی ما غالباً، بیشتر حالت­ها و نشانه­های بدن ما را کنترل می­کند. افرادی که با آنها بر خورد داریم نیز سعی می­کنند حالت­های ما را تفسیر کنند و تفکری که در مورد شخصیت ما دارند بازتاب تفاسیر آنها می­باشد. مثلاً "امروز شیک به نظر می­رسی" یا "مشکلی پیش آمده است؟" در علم نوین ارتباطات تاثیر زبان بدن در انتفال مفاهیم را بیش از هر عامل دیگری درنظر می گیرند. با دانستن زبان بدن علاوه برقراری ارتباط موثرتر با دیگران می توان از حالات زبان بدن وی برداشت ذهنی آنها را نسبت به خود تجزیه و تحلیل نمود.


به دانشپذیرانی که این دوره را با موفقیت به پایان رسانند مدرک معتبر قابل ترجمه زیر نظر خانه صنعت، معدن و تجارت استان فارس اعطاء خواهد شد.


سرفصل دوره


درک زبان بدن

ژست ها و مفهوم آن

درک ژست ها و علائم کف دست

علائم چشم

ژست های خندیدن

ژست های دست و بازو

ژست های دست به چهره

اشاره کردن

ژست های مالکیت

قلمروها و مناطق

درک نگرش ها از طریق ژست های بدن

ژست های اظهار علاقه

انتظار

تقلید و تصاویر مشابه

ژست های نشستن پشت میز و صندلی

بازی قدرت

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست

استاد مدیریت سخنران مدیریت | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ب.ظ

زبان بدن حالات مختلف کف دست به چه معناست؟

مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست 

مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست

به گزارش مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست یکی از اشارات غیر کلامی که کمترین توجه را به خود معطوف داشته اما از بیشترین قدرت برخوردار است، توسط کف دست انسان ارایه می شود؛ و زمانی که به نحو صحیح مورد استفاده قرار می گیرد توشه ای از اقتدار برای استفاده کننده اش فراهم می کند و قدرت صدور فرمان سکوت به دیگران را می دهد.


به گزارش مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دستدر حرکات کف دست، سه حالت اصلی وجود دارد: کف دست رو به بالا، کف دست رو به پایین و کف دست بسته با یک انگشت به حالت اشاره. تفاوت بین این سه حالت را با یک مثال مشخص می کنیم:


به گزارش مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دستفرض کنیم که از شخصی درخواست می کنید که جعبه ای را بلند کند و به نقطه دیگری در همان اتاق حمل کند. فرض را بر این می گذاریم که شما از یک نوع آهنگ صدا، کلمات و حالت چهره استفاده می کنید و فقط حالت کف دست های خود را تغییر می دهید. حالت کف دست رو به بالا به عنوان یک حرکت غیر تهدید آمیز و سلطه پذیر استفاده می شود که یادآور التماسِ گِدای خیابانی است.



 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



به گزارش مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست زمانی که کف دست برگشته و به سمت پایین است، بلافاصله اقتدار را تداعی می کند. شخصی که از او چنین درخواستی شده، احساس می کند که برداشتن جعبه یک فرمان است.



به گزارش مدرس زبان بدن حالات مختلف کف دست کف دست به صورت مشت بسته شده و انگشت اشاره تبدیل به یک چوب نمادین گشته که از آن طریق سخنگو مجازاً مخاطب خود را به تسلیم می کشاند. استفاده از انگشت اشاره یکی از ناراحت کننده ترین اشاراتی است که یک شخص می تواند در حین صحبت کردن به کار ببرد.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن جلب اعتماد در یک مذاکره آموزش مذاکره

استاد مدیریت سخنران مدیریت | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ق.ظ

۵ راز شگفت انگیز زبان بدن برای جلب اعتماد در یک مذاکره

مدرس زبان بدن جلب اعتماد در یک مذاکره آموزش مذاکره 

مدرس زبان بدن جلب اعتماد در یک مذاکره آموزش مذاکره

از زبان بدن باید طوری استفاده کنیم که به ما کمک کند، نه اینکه باعث بروز مشکل شود. هنگامی که با افراد رو در رو صحبت مذاکره نمیکنید چطور تماستان را حفظ می کنید؟ چگونه گفتگو با آنها را ادامه می دهید؟ آیا به بهترین شیوه ممکن خودتان را معرفی می کنید؟ پس به این دلیل که مذاکره اهمیت دارد از  استراتژی های ذیل برای نمایش قدرت، توانمندی و آمادگی تان استفاده کنید.


چشمان باز و مراقب داشته باشید. چشمان شما نشان دهنده نحوه تمرکز شما هستند، اگر در حال برداشتن پرزهای شلوار خود باشید یا به چیزهای اطراف توجه کنید نشان می دهید که حواستان جای دیگری است و به گوینده بی اعتنا هستید. برای مشارکت حداکثری باید نشان دهید که دارید به گوینده توجه می کنید. با چشمانتان شروع کنید، ارتباط جدی برقرار کنید، موافقت خود را باتکان دادن سر نشان دهید و در حالی که گوش می کنید ابروهای خود را بالا ببرید. باید گوش به زنگ و مشتاق باشید.


حالت بازوها. به حالت بازوها توجه کنید! اگر آنها را در پشت خود قرار داده اید شما شبیه حاکمان یا آدمهای غریبه هستید. اگه بازوهایتان را به صورت ضربدری به سینه چسبانده باشید نشانه تهدید و برتری جویی است. برای اینکه شبیه رهبران به نظر برسید باید بازوهایتان را از هم باز و راحت نگهدارید. برای نشان دادن تمرکز، آرامش و اشتیاق انگشتان خود را به صورت ضربداری در جلوی خود قرار دهید.


body-language-gestures


راست قامت و سربلند باشید. شکل قرار گیری شانه های شما به چه صورتی است؟ اگر آنها جلوتر از پنجه های شما باشند و پایین ترین قسمت لباس شما همراه با پشت شما خمیدگی، مانند شکل حرف C انگلیسی ایجاد کرده باشد، نشان می دهد که در لباستان احساس راحتی نمی کنید و باعث می شود که دیگران به شما توجه نکنند. برای جلب اطمینان شانه های خود را صاف و عقب نگهدارید. جهت پنجه های پایتان نباید به سمت درب باشد بلکه باید به سمت کسی باشد که با او صحبت می کنید و به هیچ چیز تکیه ندهید. ژست های قدرتمند مانند حالت ایستادن ابرقهرمانان را تمرین کنید، حالتهایی مانند دست به کمر ایستادن و باز کردن پاها به اندازه شانه ها مانند حرف A انگلیسی حتی می توانند قبل از اینکه شروع به صحبت کنید به شما اعتماند به نفس فوق العاده بدهند.

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


در مقابل هم صحبت خود عکس العمل مناسب نشان دهید. هم صحبت شما چه حرکتی انجام میدهد؟ برای از بین بردن استرس و برقراری ارتباط  مجدد، بعضی از حرفهای وی را با لحنی جذابتر تکرار کنید. اگر وی نشسته بود شما هم به همان فاصله از زمین بنشینید. اگر ایستاده بود رو به او باستید. اگر جهت ایستادن خود را با مکان فرد دیگری که در جلسه حضور دارد تنظیم کنید به ایجاد تفاهم کمک خواهد کرد.


خنده را هرگز فراموش نکنید. خنده باعث می شوند که اطرافیان شما احساس راحتی کنند و این پیام را به شما منتقل می کند که در مسیر درستی گام بر میدارید. خنده به ایجاد اطمینان از جذب مشتری و سوار شدن بر قایق رویا هایتان کمک خواهد کرد.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۳ ب.ظ

زبان بدن؛ راز موفقیت در تجارت

مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات

مدرس زبان بدن در جلسه

به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات قبلا در مقاله‌ای با عنوان حرکات مهم زبان بدن برای ایجاد اعتماد در مورد این استراتژی مهم صحبت کرده بودیم در ادامه با مقاله‌ای بسیار مفید روش استفاده از زبان بدن در تجارت را برای شما عزیزان شرح می‌دهیم.


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  زبان بدن شما تاثیر مهمی در موفقیتتان دارد. خیلی مهم است که بدانید وقتی وارد یک کنفرانس، جلسه یا همایش می‌شوید چطور رفتار کنید تا بتوانید بالاترین تاثیر و کارایی را داشته باشید و کسانی که می‌خواهید با آنها کار کنید را به خود جذب کرده و وارد شبکه روابط اجتماعی‌تان کنید.


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  موفقیت یک آشنایی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که فردمقابل چشمش به شما می‌افتد. یکی از اولین چیزهایی که درمورد شما می‌فهمند هاله دورتان است، یعنی آن اتمسفر خاص که شما را در بر گرفته است. شما آن را می‌سازید و شما مسئول این هستید که این هاله درموردتان چه می‌گوید و چه کسانی را به سمتتان جذب می‌کند. از وقتی وارد می‌شوید، هاله دورتان با شما وارد می‌شود و قبل از اینکه دهانتان را باز کنید شروع به صحبت می‌کند. ازآنجا که زبان بدن بیش از نیمی از پیام را در ارتباطات از نزدیک می‌رساند، اینکه چطور رفتار کنید اهمیت بسیار زیادی دارد.


۱. وضعیت نشستن و ایستادن


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  یکی از اولین نکات کلیدی که افراد به آن توجه می‌کنند این است که چطور خودتان را ارائه می‌دهید. آیا با اعتمادبه‌نفس همانطور که مادرتان یادتان داده می‌ایستید و راه می‌روید؟


– شکمتان را داخل بکشید.


– سینه‌تان را بیرون دهید.


– شانه‌ها را عقب بکشید.


– سرتان را بالا نگه دارید.


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  یا اینکه قوز می‌کنید، شانه‌هایتان افتاده و شکمان شل و ول بیرون است؟ آیا با طرز نشستن و ایستادنتان به دیگران می‌گویید که از خودتان مطمئن نیستید و آن کسی نیستید که به درد آنها بخورد؟ با این روش حتی بدون اینکه خودتان متوجه شوید، دیگران را از خودتان دور می‌کنید.


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  با صاف ایستادن دیگران را مجبور می‌کنید به شما احترام بگذارند. موقع ایستادن پاهایتان را حدود بیست سانتی‌متر از هم باز و یکی را جلوتر از دیگری نگه دارید. این نشان خواهد داد فردی بااصالت، محکم و متعادل هستید، بهترین راه برای شروع هر آشنایی!


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  با وضع قرارگیری‌تان همچنین به دیگران می‌گویید دوست دارید دیگران به شما نزدیک شوند یا نه. بعنوان مثال، اگر موقع صحبت کردن با کسی با هم یک مستطیل تشکیل داده‌اید به دیگران نشان می‌دهید که نمی‌خواهید کسی وارد صحبتتان شود. اگر شک دارید بروید و کنار دو نفر که در چنین حالتی مشغول حرف زدن با هم هستند بایستید و ببینید که چطور مدت زیادی توجهی به شما نمی‌شود و تازه بعد از اینکه صحبت‌های خودشان را تمام کردند متوجه شما می‌شوند. اما اگر دو نفر با پاهایی که نوک آن به سمت بیرون است، مثل دو گوشه یک مثلث ناتمام،ایستده باشید، یعنی از دیگران دعوت می‌کنید که وارد بحثتان شوند.


۲. دست دادن


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  یکی دیگر از مولفه‌های مهمی که باید در هر ملاقات رعایت کنید، دست دادن محکم است. همان چند لحظه که دست می‌دهید می‌تواند رابطه شما را قوی‌تر یا ضعیف‌تر کند. دست دادن مردها معمولاً قوی و محکم است و دلیل آن هم قوی‌تر بودن مچ و گیرش دستشان است.


آشنا شدن با مدل‌های مختلف دست دادن کمک بسیار زیادی در فعالیت‌های شما برای ساختن روابطتان می‌کند:


کنترل‌گر:


فرد مقابل دستش را به سمتتان دراز می‌کند و به محض اینکه دستتان به هم رسید، او عمداً دستش را روی دستتان می‌آورد. منظورش از این کار این است که می‌خواهد رییس باشد. این را در ادامه گفتگو به خاطر داشته باشید.


ساندویچ:


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  اینکار را فقط با کسانیکه می‌شناسید انجام دهید. وقتی دست طرف‌مقابل را به طور کامل در دو دستتان بگیرید به حریم شخصی او تجاوز کرده‌اید. اینکار را فقط باید زمانی انجام دهید که طرف‌مقابل از شما برای اینکار دعوت کرده باشد. این مدل دست دادن به دست دادن سیاست‌مدارها هم معروف است، همین کافی است که همه از آن دوری کنند!


ماهی مرده:


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  تصور کنید که می‌خواهید یک ماهی مرده پولک‌دار را در دستانتان بمالید. تصویر دستتان آمد؟ دستانتان به دو دلیل مرطوب می‌شود: اضطراب دارید یا اینکه یک نوشیدنی خنک را در دست راستتان گرفته‌اید و قبل از اینکه دست بدهید، آن را به دست چپتان داده باشید. در هر دو صورت، برای فردمقابل بسیار ناخوشایند است. اگر دچار اضطراب هستید، دست‌هایتان را با دستمال یا لباستان پاک کنید.


انگشت لنگ:


خانم‌ها بسیار بیشتر از آقایان به جای اینکه کل دست فرد مقابل را در دستانشان بگیرند، فقط از انگشت‌هایشان استفاده می‌کنند. البته برای طرف‌مقابل که مجبور می‌شود انگشتانش را دراز کند ممکن است سخت شود، مخصوصاً اگر طرف‌مقابل مردی باشد که گیرش دستش قوی باشد. مردها می‌گویند در برخورد با چنین دست دادن‌هایی آنها هم سعی می‌کنند شل‌تر دست بدهند. زن‌های حرفه‌ای هم می‌گویند دوست دارند همانطور با آنها رفتار شود. یک راه برای مقابله با این سندرم این است که همیشه دستتان را به صورت افقی کامل دراز کنید، حتی اگر گیرشی ضعیف دارید.


خصوصیات دست دادن خوب:


– سفت گرفتن دست فرد مقابل در دست‌هایتان


– سه مرتبه تکان دادن آن


– حفظ ارتباط چشمی


– منعکس کردن هاله مثبت


۳. ارتباط چشمی


ارتباط چشمی را ایجاد کرده و حفظ کنید. ایجاد ارتباط چشمی نه تنها اعتمادبه‌نفس شما را نشان می‌دهد بلکه کمکتان می‌کند بهتر بفهمید طرف‌مقابل واقعاً چه می‌گوید.


«وقتی چشم‌ها یک چیز می‌گویند و زبان یک چیز دیگر، فرد باهوش به اولی اعتماد می‌کند.» — رالف والدو امرسون


وقتی موقع حرف زدن به چشم‌های کسی که با او ملاقات دارید نگاه کنید نشان می‌دهد که به او توجه دارید. گوش دادن مهمترین مهارت ارتباط انسانی است و نقش بسیار مهمی در نشان دادن علاقه‌تان به دیگران بازی می‌کند.


کی نگاه کنید:


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  به محض اینکه با کسی وارد گفتگو می‌شوید، ارتباط چشمی را ایجاد کنید. اما اگر تصمیم دارید توجه فرد مقابل را به خود جلب کنید، شاید بد نباشد که اینکار را از قبل‌تر شروع کنید. در طول گفتگو این ارتباط چشمی را حفظ کنید. مطمئن شوید که تا زمان خداحافظی ارتباط چشمی مستقیم را حفظ کنید. اینکار باعث می‌شود تاثیری قوی و مثبت از خود بر جای بگذارید.


به کجا نگاه کنید:


یک مثلث برعکس را روی صورتتان تصور کنید که ضلع بالای آن درست بالای چشمانتان است. دو ضلع دیگر پایین آمده و به جایی بین بینی و لب‌هایتان ختم می‌شود. این همان جایی است که باید در طول مکالمات کاری باید وی صورت طرف‌مقابل به آن نگاه کنید. وقتی کسی بالا و پایین صورتتان را نگاه می‌کند، ارتباط چشمی از حالت کاری بیرون آمده و بیشتر حالت دوستانه پیدا می‌کند.


چه مدت نگاه کنید:


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  توصیه ما ۸۰ تا ۹۰ درصد زمان‌هاست. کمتر از آن حس ناراحتی، کمبود اعتمادبه‌نفس یا بی‌حوصلگی را در شما نشان می‌دهد. اگر برای مدت طولانی‌تری به طرف‌مقابل خیره شوید، ممکن است حمل بر سلطه‌گری، رک بودن بیش از حد یا زورگویی شود و به طرف‌مقابل احساس معذب بودن دهد. اشکالی ندارد که هرازگاهی نگاهتان را برداشته و جایی دیگر را نگاه کنید به شرط اینکه دوباره نگاهتان را به صورت فردمقابل برگردانید. از نگاه کردن به پشت سر طرف‌مقابل انگار که به دنبال فرد جذاب‌تری برای حرف زدن هستید، خودداری کنید.


۴. لبخند

  مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


به گزارش مدرس زبان بدن در جلسه مدرس زبان بدن در جلسات  لبخند یک حالت مهم در صورت است. نشاندهنده علاقه، هیجان، همدلی و نگرانی است و محیطی مثبت ایجاد می‌کند. اما ممکن است بیش از اندازه مورد استفاده قرار گیرد. مردها معمولاً وقتی از چیزی خوششان می‌آید لبخند می‌زنند و زن‌ها برای اینکه کسی خوشش بیاید. حتماً می‌دانید که کدام قوی‌تر است.


برای به دست آوردن و بالا بردن احترام اول باید حضورتان در اتاق را مشخص کرده و بعد لبخند بزنید. این خیلی حرفه‌ای‌تر از این است که با خنده یا لبخند پهن وارد اتاق شوید.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن چطور با زبان بدن سخن بگوییم

استاد مدیریت سخنران مدیریت | پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ق.ظ

مدرس زبان بدن چطور با زبان بدن سخن بگوییم؟

مدرس زبان بدن

زندگی > مهارت‌ها - شهرام شیرکوند :

روانشناسی زبان (psycholinguistics ) نام شاخه علمی‌نسبتا جدیدی است که از محل تلاقی زبانشناسی و روانشناسی جوانه زده است. 

موضوع این علم مطالعه جنبه‌های ذهنی زبان، یا به بیان دیگر، رابطه ذهن و زبان است. پیشرفت عصب- روانشناسی (نور و پسیوکولوژی) هنوز به آنجا نرسیده است که ما را از کاربرد واژه «ذهن» بی‌‌نیاز کند. هنوز راه درازی در پیش است تا ما به همه اسراری که در کاسه سرمان نهفته است، پی‌ببریم و بتوانیم آزادانه به جای ذهن، کلمه مغز را به کار ببریم. پیش از آنکه وارد بحث شویم، باید به یک تمایز مهم توجه داشته باشیم و آن تمایز بین زبان و گفتار است. زبان عبارت است از مجموعه‌ای از قواعد که به آن دستور (یا گرامر) می‌گویند و نیز تعدادی واژه که واژگان زبان را تشکیل می‌دهند اما گفتار، نمود یا حالت بالفعل زبان است، از این‌رو نوعی رفتار است که مستقیما به مشاهده درمی‌آید. ما در این بحث، «زبان» و «گفتار» را با حفظ تمایزی که ذکر شد، به کار می‌بریم. این تمایز در بحث‌های فنی زبانشناسی و روانشناسی زبان اهمیت بسیار دارد.


برای اینکه بتوانیم با آدم‌های دوروبرمان راحت‌تر ارتباط برقرار کنیم، باید «زبان بدن» آنها را یاد بگیریم. متخصصان علم ارتباط می‌گویند که تنها 7درصد از پیام‌های ما از طریق واژه‌ها منتقل می‌شود و 33درصد آن از طریق لحن و تن صدا و 60درصد هم از طریق زبان بدن انتقال می‌یابد. حالا این زبان بدن چیست که حتی بیشتر از حرف‌های ما اطلاعات را منتقل می‌کند؟ به زبان علمی، پیام‌هایی که توسط اعضای بدن و حرکات صورت منتقل می‌شوند، زبان بدن را تشکیل می‌دهند.


زبان بدن ما بازتاب احساس ماست. اگر اعتماد به نفس پایینی داشته باشیم، شانه‌های ما می‌لرزد، از نگاه کردن به چشم‌های مخاطب خود طفره می‌رویم و بدنمان پیام می‌دهد که نمی‌خواهیم با دیگران رابطه برقرار کنیم. این پیام‌ها احساس ما را نسبت به طرف مقابل به وضوح نشان می‌دهد. اگر این پیام‌ها را طوری تغییر دهیم که اطمینان بیشتری را نشان دهند، اعتماد به نفس ما بیشتر می‌شود. بار دیگر که در برابر کسی احساس ضعف کردید، راست بنشینید، شانه‌های خود را عقب بکشید و به چشم‌های طرف مقابل نگاه کنید.


همین تغییر وضعیت بدنی، به تنهایی می‌تواند نگرش منفی را از شما دور کند. سپس طوری رفتار کنید که به وضوح نشان دهد آماده برقراری ارتباط با دیگران هستید. لبخند بزنید؛ این ظاهر مطمئن به‌خود، به شما اطمینان بیشتری می‌دهد.


زبان بدن در برخورد اول


داوری لحظه‌ای و فوری بزرگ‌ترین بخش تأثیر اول است و در این داوری، زبان بدن یکی از عناصر بسیار مهم به‌نظر می‌رسد. به‌طور کلی اقداماتی که در لحظه اول برخورد، به‌شدت توی ذوق می‌زند و مانع ارتباطی ایجاد می‌کند، عبارتند از: خاراندن سر، جویدن عصبی گوشه لب‌ها، دوری از تماس چشمی، قوز کردن یا بی‌انعطاف ایستادن و... . در نخستین برخورد، وقتی فرد لبخند نمی‌زند، حالت بدنی خشکی دارد و به افراد نگاه نمی‌کند، باعث می‌شود افرادی را که به او نزدیک می‌شوند، ناامید کند. انسان‌ها به‌طور کلی از کسانی استقبال می‌کنند که پر انرژی و گشاده‌رو باشند و لبخند، مطمئن‌ترین زبان بدن است. لبخند به دیگران می‌گوید در آن لحظه خاص شما خوشحال یا راضی هستید. وقتی به کسی لبخند می‌زنید، نورون‌‌های منعکس‌کننده او از هم باز و شاد می‌شوند و متقابلا لبخندی را به نمایش می‌گذارد و آگاهانه یا ناآگاهانه احساس می‌کند روی شما تأثیر خوشایندی گذاشته‌ است. لبخند نزدن، افراد را خنثی و بی‌تفاوت نشان می‌دهد. توجه به این نکته نیز مهم است که لبخند زمانی واقعی برداشت می‌شود که چشم‌ها و بقیه بخش‌های صورت را هم دربرگیرد.


در ضمن مهم‌ترین جنبه لبخند در تأثیرگذاری اولیه، رنگ دندان‌های شماست. در دنیای امروز داشتن دندان‌های زرد، رنگ مرده‌ای به شخص می‌دهد. وضع ظاهر شما نیز در تأثیرات اولیه نقش تعیین کننده‌ای دارد. در واقع وضع ظاهرتان، نخستین اطلاعاتی است که دیگران از شما می‌گیرند. وقتی لباس آراسته و تمیز بپوشید این پیام را منتقل می‌کنید که از اعتماد به نفس فراوانی برخوردارید و به دنیای پیرامونتان بها می‌دهید. برای خوب به‌نظر رسیدن لزوما نباید زیبا و خوش‌چهره باشید. البته، زیبا بودن چیز بدی نیست اما داشتن اطمینان خاطر و اعتماد به نفس مهم‌تر است.


اگر خوب، خوشایند و مورد اعتماد به‌نظر برسید، ارتباط را جذب می‌کنید و طرف مقابل را در موقعیت آرامی قرار می‌دهید. متخصصان بر این عقیده‌اند که تأثیرگذاری اولیه با برنامه‌نویسی ذهن ما برای ارزیابی و طبقه‌بندی‌کردن در رابطه است.


یادگیری زبان بدن 

درس اول: حریم‌ها


طرف مقابل شما چقدر از شما فاصله دارد؟ نه منظور ما معنای شاعرانه فاصله نیست؛ منظورمان دقیقا همان چیزی است که با سانتی‌متر و متر قابل اندازه‌گیری است. نخستین چیزی که در زبان بدن باید آموخت، تحلیل همین فاصله‌هاست که به آن «حــــریم» می‌گویند:


۱- حریم صمیمی (خصوصی)


یک دایره به شعاع 15 سانتی‌متر و یکی دیگر به شعاع نیم متر دور بدن خودتان بکشید؛ محیط پیراشکی شکلی می‌سازد که حریم خصوصی شماست. معمولا برای بیشتر آدم‌های دنیا این پیراشکی، منطقه ممنوعه حساب می‌شود. غیر از والدین، همسر، دوستان صمیمی و البته کودکانی که هنوز عقلشان به حریم خصوصی قد نمی‌دهد، کسی نمی‌تواند به این دایره با شعاع نیم متر وارد شود؛ یعنی اگر کسی وارد شد، بدانید که معنای خاصی می‌دهد. این آدم یا می‌خواهد صمیمی شود یا می‌خواهد شما را به قتل برساند(!)


2ـ حریم شخصی


به دایره‌ای که از شعاع نیم متر تا شعاع یک متر دور و بر شما را تشکیل می‌دهد، می‌گویند حریم شخصی و همکاران، خویشاوندان و همکلاسی‌ها معمولا این حریم را رعایت می‌کنند.


3 - حریم اجتماعی


یک دایره است که از یک متر تا 5/3 متر اطراف ما را فرا گرفته است. این حریم ویژه غریبه‌هاست و هر کسی می‌تواند در آن رفت‌وآمد کند. معمولا ما با فروشنده‌ها، تعمیرکارها و افرادی که دارند از خیابان رد می‌شوند، این فاصله را حفظ می‌کنیم.


4 - حریم عمومی


حریم عمومی - دقیقا برخلاف حریم خصوصی - بسیار وسیع است. می‌گویند از 6 متر گرفته تا هر چه بشود این خط 6 متری را در کره زمین ادامه داد، حریم عمومی حساب می‌شود. وقتی می‌خواهیم بگوییم که ما به یک گروه مثلا معترض ربطی نداریم و فقط تماشاچی هستیم، این فاصله را رعایت می‌کنیم.


درس دوم: حرکات چهره


یکی از سینماگرها می‌گوید: «چهره آدمی سرزمینی است که می‌توان روزها در آن سیر و سیاحت کرد.»


1 - چشم ها


بیش از حد پلک‌زدن می‌تواند نشانه اضطراب باشد. پلک نزدن هم می‌تواند نشانه ترس باشد. چشم‌ها موقع خندیدن حالت خاص خودشان را دارند و البته موقع اندوه هم به همین ترتیب.


2 - چهره درنمای کلی


یک پیشانی پر چین با ابروهای رو به پایین می‌تواند نشانه اندوه یک آدم باشد. چهره درهم کشیده هم یا نشان‌دهنده اضطراب است یا نشانه خشم. رنگ سرخ صورت، به نسبت موقعیت یا نشان‌دهنده خشم است یا نشانی از شرم. صورت زرد هم که ترس را نشان می‌دهد البته احتمالات پزشکی را هم در نظر بگیرید!


وقتی از چیزی هیجان‌زده می‌شویم، ناخودآگاه لب‌هایمان را به هم فشار می‌دهیم یا آنها را گاز می‌گیریم. اما اگر دیدید که یک نفر با لب‌هایش خیلی دارد بازی می‌کند، احتمالا می‌خواهد حرفی بزند اما نمی‌تواند یا دارد دل دل می‌کند. لب‌ها که بالاتر و پایین‌تر از حد معمول باشند، به نسبت حالتشان یا نشان از تعجب دارند یا خنده.


درس سوم: دست‌ها


دست‌ها - به‌ویژه وقتی که با چهره در یک قاب قرار می‌گیرند- برای خودشان یک عالمه معنا منتقل می‌کنند:


1 - حرکت دست ها


بیشتر وقت‌ها ما از دست‌هایمان استفاده می‌کنیم تا حرف‌هایمان را تکمیل کنیم؛ مثلا وقتی می‌خواهیم بگوییم چیزی خیلی بزرگ است، دست‌هایمان را به نشانه بزرگی باز می‌کنیم یا وقتی که می‌خواهیم آدرس بدهیم، سمت چپ و راست را با دستمان نشان می‌دهیم اما بعضی وقت‌ها حرکت از این هم پیچیده‌تر می‌شود؛ مثلا حرکت‌های نمادینی مثل مشت‌کردن انگشت‌ها که نشانه مقاومت یا زورمندی است یا ساختن حالت حرف v با انگشت جلوی دوربین که نشانه پیروزی و آزادی است. حرکت‌های دست خیلی به فرهنگ وابسته هستند. کلا هر فرهنگی برای خودش یک مقدار نرمال حرکات دست تعریف کرده است که اگر کمتر از آن را به کار ببرید، یعنی خودتان هم علاقه‌ای به حرف‌هایتان ندارید و اگر بیشتر از آن، یعنی اینکه عصبی هستید و کنترل دست و پایتان را از دست داده‌اید.


۲- حرارت دست‌ها


معمولا دست‌هایی که خیلی داغ یا خیلی سرد هستند، از یک مسئله ناخوشایند ذهنی حکایت دارند. اگر دست‌ها سرد باشند یعنی به‌اصطلاح طرف یخ کرده و احتمالا از چیزی می‌ترسد. دست‌های خیلی داغ هم احتمالا نشان از خشم یا استرس زیاد دارند.


3 - اضطراب دست ها


عرق کردن کف دست‌ها و مالیدن آنها به هم گاهی نشانه اضطراب است. یادتان باشد وقتی دارید برای مصاحبه شغلی می‌روید، اضطرابتان را با مالیدن دست‌ها به همدیگر لو ندهید.


درس چهارم: پاها


پاها به خاطر قرار گرفتنشان در قسمت پایین آناتومی بدن معمولا شکل کلی بدن را تعیین می‌کنند؛ برای همین خیلی از حالت‌هایی که موقع ایستادن می‌گیریم، به پاها ربط دارد.

  مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


1 - پا روی پا انداختن


وقتی که یک نفر روی صندلی لم داده و پایش را روی پایش گذاشته، یعنی اینکه راحت است، آرام است و روی اوضاع تسلط دارد. البته یک معنای دیگر هم دارد و آن اینکه خیلی دوست ندارد موافقت و صمیمیتش را به شما اعلام کند. معمولا آدم‌های مشتاق به صحبت‌های شما، بدنشان را جلو می‌آورند و به شما نزدیک‌تر می‌شوند.


2 - راست قامت راه رفتن


راست قامت راه رفتن نشانه اعتماد به نفس است و قوز کردن نشانه درماندگی. پس سرتان را بالا بگیرید و با قاطعیت راه بروید! البته هیچ کدام از این نشانه‌ها قطعی نیست ولی شما می‌توانید با دقت در رفتار مردم و آنهایی که در اجتماع معقول‌تر و مقبول‌ترند، زبان بدنی مناسب با فرهنگ خود را بیاموزید.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت